آشنایی با مفهوم مقیاسپذیری استارتاپ و شناخت ویژگیهای یک استارتاپ مقیاسپذیر (Scalable Startup)، موضوعی است که در این نوشته به آن پرداختهایم. سوال بسیاری از کارآفرینان این است که آیا استارتاپ آنها توانایی بالقوه برای تبدیل شده به گوگل (Google)، فیسبوک (Facebook)، اینتل (Intel) یا اپل (Apple) بعدی را دارد؟ به این سوال از دو جنبه میتوان پاسخ داد. در درجه اول باید سنجید که مدل کسبوکار استارتاپ مدنظر تا چه میزان از ویژگیهای مقیاسپذیری برخوردار است. از سوی دیگر باید سنجید که آیا بنیانگذاران استارتاپ، هدفی برای مقیاسپذیر کردن کسبوکارشان دارند یا خیر.
بهطور خلاصه یک استارتاپ مقیاسپذیر دارای ایدهای ابتکاری و همچنین مدل تجاری مقیاسپذیر و قابل تکرار (Repeatable) است. این ویژگیها در کنار اجرای صحیح ایده، سرمایه کافی و مقداری شانس، میتوانند کسبوکاری عظیم، با سودآوری خیرهکننده را شکل دهند. مقیاسپذیری در استارتاپها به آنها این شانس را میدهد؛ که سهم بزرگی از یک بازار موجود را بهدست آورده و یا بازاری تازه با رشد سریع ایجاد کنند.
اما همانطور که گفتیم؛ هدف بنیانگذاران استارتاپ نیز در مقیاسپذیر بودن آن نقش دارد. همه کسبوکارهای کوچک راهاندازی شده توسط کارآفرینان، استارتاپ نیست. جالب است بدانید که در ایالات متحده، 5 میلیون و 700 هزار کسبوکار کوچک (با کمتر از 100 کارمند)، بیش از 99 درصد مشاغل موجود را تشکیل میدهند. بنابراین لزوما کوچک بودن به معنای استارتاپ بودن نیست؛ و استارتاپها نیز لزوما از ابتدای فعالیت مقیاسپذیر نیستند. این کسبوکارها ممکن است به رشد علاقه داشته باشند؛ اما روی آن تمرکز جدی ندارند. آنها اهل پذیرفتن ریسکهای بالا نبوده و میکوشند کسبوکارشان را با اهداف منطقی و ریسک کم، پیش ببرند.
مدل کسبوکار مقیاسپذیر و مقیاسپذیری استارتاپ
مقیاسپذیری در استارتاپ را میتوان نوعی مدل کسبوکار دانست. مدلی که در آن سازمانی بر اساس یک ایده منحصربهفرد راهاندازی میشود. یک استارتاپ مقیاسپذیر با این دیدگاه راهاندازی میشود که میتواند تغییرات جدی در جهان پیرامونش ایجاد کند. هدف از تدوین مدل کسبوکار برای چنین ایدههایی نیز، کشف مدل تجاری قابل تکرار و مقیاسپذیر است. حال اگر بنیانگذاران یک استارتاپ بتوانند ایده خود را در قالب یک مدل تجاری با چنین ویژگیهایی اثبات کنند؛ احتمالا میتوانند شانس بالایی در زمینه جذب سرمایه از طریق سرمایهگذاران خطرپذیر داشته باشند.
بهطور خلاصه مدل کسبوکار فرآیند عملی تبدیل ایده به محصول و رساندن آن به دست مشتری و کسب سود از این فرآیند را شرح میدهد؛ و مدل کسبوکار مقیاسپذیر و تکرارپذیر، نشان میدهد که این روش سودآوری، قابل گسترش برای تعداد زیادی از مشتریان (مقیاسپذیری) در دفعات متوالی (تکرارپذیری) است. به عنوان مثال مدل کسبوکار یک روانشناس تکرارپذیر است؛ چراکه هر فرد چندین جلسه برای درمان مراجعه خواهد کرد. اما مقیاسپذیر نیست؛ چراکه روانشناس مدنظر در طول روز تنها تعداد محدودی مراجع را میتواند پشتیبانی کند. در مقابل اجاره دادن ماشین عروس، مقیاسپذیر است؛ چراکه افراد زیادی به آن احتیاج دارند. اما تکرارپذیر نیست؛ چراکه هر فرد معمولا یک بار در زندگی به آن نیاز خواهد داشت.
از سویی در عمل مقیاسپذیری را به معنای رشد آسان تجارت میدانیم. با این توضیح ساده باید به این سوال نیز پاسخ دهیم که چه عواملی باعث میشوند که رشد یک کسبوکار آسان شود؟ در پاسخ میتوان دو عامل ضروری میزان مناسب سرمایهگذاری و منابع انسانی مناسب را برای رشد یک کسبوکار مقیاسپذیر شناسایی کرد.
فرقی نمیکند که ایده شما چیست. هر مدل تجاری برای راهاندازی صحیح نیازمند بودجه کافی برای ایجاد زیرساختهای لازم و اجرای برنامه بازاریابی است. بنابراین میتوان گفت وجود سرمایه کافی در هر کسبوکاری ضروری است. به صورت جدیتر، در استارتاپهای مقیاسپذیر، وجود سرمایه از اهمیت بالاتری برخوردار است. این ایدهها معمولا نیازمند بودجه بیشتری هستند؛ و همچنین ریسک و پاداش بالاتری دارند. به همین دلیل نیز معمولا فقط توسط سرمایهگذاران خطرپذیر مورد توجه قرار میگیرند.
از سویی وجود نیروی انسانی مناسب با کسبوکار، نیاز ضروری دیگری است که باید به آن توجه شود. بهطور کلی دو دسته نیروی انسانی وجود دارد. دستهای از افراد که مسئولیت انجام وظایف عمومی و روزمره را برعهده میگیرند (مثلا بستهبندی کالا، انبارداری، رانندگی و…) و گروهی که مسئولیت پیگیری و اجرای مسائل پیچیده مرتبط با کسبوکار را بر عهده میگیرند. بنابراین اگرچه در یک استارتاپ مقیاسپذیر همه چیز از داشتن یک ایده منحصربهفرد آغاز میشود؛ اما برای اجرای چنین ایدههایی معمولا نیازمند افراد خبره نیز خواهید بود.
ایجاد یک استارتاپ مقیاسپذیر
اولین نکته مورد توجه سرمایهگذاران خطرپذیر هنگام بررسی یک استارتاپ برای سرمایهگذاری، قابلیت مقیاسپذیری آن است. در واقع آنها ویژگیهای گوناگون استارتاپ مانند نوع محصولات و خدمات، کارمندان و برنامههای استراتژیک و عملیاتی را با توجه به موضوع مقیاسپذیری ایده مورد بررسی قرار میدهند. بنابراین میتوان گفت نکته مهم و ضروری برای جلب توجه یک سرمایهگذار خطرپذیر، داشتن ایدهای عملی برای حفظ رشد و سودآوری در بلندمدت است. البته نکات مهم دیگری نیز در ساخت یک استارتاپ مقیاسپذیر دخیل هستند؛ که در ادامه مهمترین آنها بررسی شده است.
ایجاد یک طرح تجاری قوی: داشتن چنین طرحی، تنها برای جذب سرمایه نیست؛ هرچند در این زمینه نیز بسیار موثر است. این طرح باید در عمل به شما در رسیدن به اهداف تجاری کمک کند. این طرح شرح میدهد که چگونه ایده مقیاسپذیر شما قابل اجرا و دستیابی است. بنابراین در اولین قدم بکوشید تا بهترین طرح تجاری ممکن را ایجاد کنید. طرح کسبوکار یک ایده مقیاسپذیر باید بتواند دید روشن، واضح و باورپذیری از آینده کسبوکار شما ارائه داده و تمرکز اصلی آن بر نوآوری و ارائه برنامهای برای ایجاد تغییر باشد. در چنین طرحهایی معمولا برای تولید و ارائه محصولات و خدماتی برنامهریزی میشود که مربوط به آینده یک، دو یا حتی ده ساله است.
سرمایهگذاری در منابع انسانی: مقیاسپذیری استارتاپ تنها با داشتن ایده و طرح تجاری مقیاسپذیر ممکن نمیشود. بسیاری از استارتاپها علیرغم داشتن این ویژگیها، در عمل نتوانستهاند به رشدهای پیشبینی شده دست یابند. یکی از علل مهم در این زمینه نیز، منابع انسانی نامناسب است. به همین دلیل میتوان گفت سرمایهگذاری در منابع انسانی و جذب افرادی که قادر به اجرای ایدههای پیچیده هستند؛ بخش مهم دیگری از این فرآیند است.
استفاده از فناوری دقیق و نوآورانه: در اغلب موارد (بهخصوص در استارتاپهای حوزه فناوری)، تنها با در اختیار داشتن فناوریهای دقیق و نوآورانه است که میتوان تفاوتهای بزرگ ایجاد کرد. اگر میخواهید مشتریان، محصول یا خدمت شما را انتخاب کنند؛ باید روش حل مسئله را برای آنها تغییر داده و ساده کنید. چنین چشماندازی نیز اغلب با بهکار بردن فناوریهای نوین ممکن میشود.
اهمیت مقیاسپذیر بودن یا نبودن استارتاپ
مقیاسپذیری مفهوم تازهای نیست؛ اما میتوان گفت با تولد اینترنت و شکلگیری کسبوکارهای آنلاین، اهمیت مقیاسپذیری افزایش یافته است. تکنولوژیهای مبتنی بر اینترنت، روشهای راهاندازی کسبوکارهای مقیاسپذیر را تغییر دادهاند؛ و میزان مقیاسپذیر بودن کسبوکارها نیز رشد کرده است. پیش از رواج اینترنت، ساخت یک شرکت بزرگ با سودهای چند میلیارد دلاری، معمولا نیازمند حداقل یک دهه کار و فعالیت بود؛ در حالی که امروزه بسیاری از استارتاپهای حوزه فناوری، در مدت زمان بسیار کوتاهتری، توانستهاند به کسبوکارهایی با ارزش چند میلیارد دلار تبدیل شوند.
روش سرمایهگذاری خطرپذیر نیز، تقریبا با اهمیت یافتن مفهوم مقیاسپذیری شکل گرفته است. در واقع سرمایهگذار خطرپذیر، تنها در صورتی حاضر به پذیرش ریسک بالای یک کسبوکار نوپا است؛ که ویژگی مقیاسپذیری را در آن یافته و پیشبینی کند که در ازای ریسک بالاتر، با احتمال خوبی، پاداش مالی بالاتری در انتظارش خواهد بود.
بنابراین میتوان مقیاسپذیری استارتاپ را از ویژگیهای بسیار مهم آن دانست. حتی با کمی اغراق میتوان گفت حداقل از دیدگاه سرمایهگذاران، کسبوکار نوپایی که مقیاسپذیر نباشد؛ استارتاپ محسوب نمیشود.
البته این دیدگاه مخالفانی نیز دارد. چراکه مشاغل کوچک بسیاری وجود دارد که مبتنی بر وب و فناوریهای نوین ساخته شده؛ در بازارهای کوچک فعال هستند؛ و البته برنامهای برای رشدهای نمایی ندارند. این شرایط در حالی است که از سایر ویژگیهای یک استارتاپ برخوردار بوده و حتی میتوانند از سایر روشهای ممکن، سرمایه جذب کنند.
متاسفانه فرهنگ و مطبوعات رایج، نمونههای عالی از استارتاپهای مقیاسپذیر، مانند گوگل و فیسبوک را تبدیل به مدلی کردهاند که هر کارآفرینی باید به دنبال ساخت آن باشد؛ و در صورت ساخت استارتاپهای کوچک، مورد توجه قرار نخواهند گرفت. جا افتادن چنین فرهنگی، موجب عوارضی مانند سرخوردگی و شکستهای متوالی کارآفرینان، ترس از ورود به دنیای استارتاپی با بودجه کم و ایدههای متداول، کاهش تعداد استارتاپهای کوچک و موفق و از دید کلان اقتصادی کاهش رشد اقتصادی، عدالت اقتصادی و فرصتهای شغلی میشود.
در نهایت باید گفت اگرچه مقیاسپذیر بودن ویژگی مهمی برای ساخت یک استارتاپ بزرگ و برهمزننده بازار است؛ و در فضای سرمایهگذاری خطرپذیر، از آن به عنوان ویژگی ضروری برای استارتاپ بودن یک کسبوکار نوپا یاد میشود؛ اما در عمل میتوان کسبوکارای نوپا با ویژگیهای استارتاپی یافت که لزوما از همان ابتدای فعالیت، هر دو ویژگی مقیاسپذیری و تکرارپذیری را ارائه نمیدهند. در دنیای واقعی و بنابر تحقیقات صورت گرفته، 74 درصد استارتاپها به دلیل مقیاسپذیری زودهنگام شکست میخورند. بنابراین بسیار مهم است که در مسیر توسعه، در صورت احساس نیاز و در زمان مناسب، این ویژگی در مدل کسبوکار شکل گرفته و کاربردی شود.