توسعه فعالیتهای تجاری شرکتها و حداکثر کردن منافعشان، صرفا در رقابت کردن با یکدیگر خلاصه نمیشود، بلکه گاهی اوقات آنها باید به همکاریهای مشترکی دست بزنند و از منافع یک شراکت استراتژیک بهرهمند شوند.
«سرمایهگذاری مشترک»، «شرکت مشارکتی» و یا «مشارکت انتفاعی» برابرنهادهای فارسی مفهوم Joint Venture هستند که یکی از این راهها برای شکلگیری چنین همکاریهای استراتژیکی است که در آن، دو یا چند شرکت با یکدیگر توافق کرده تا یک فعالیت تجاری را انجام دهند. هر کدام از آنها، مطابق با توافقاتی که انجام دادهاند، منابع، دسترسیها و تخصصهای خودشان را با یکدیگر به اشتراک گذاشته تا آن پروژه مشترک یا محصول جدیدی که میخواهند ایجاد کنند، بتواند به سرانجام برسد. شکلگیری این سرمایهگذاری مشترک معمولا منتهی به تاسیس شرکتی میشود که تمامی طرفین، طبق مذاکرات و توافقات، در آن به نسبتی که مشخص کردهاند، سهیم بوده و طبیعتا همه آنها در سود و زیان این کار جدید شریک میشوند.
درواقع، یک سرمایهگذاری مشترک، این امکان را فراهم میکند تا شرکتهای مختلف با تمرکز بر نقاط قوت خودشان، به ایجاد یک رابطه شراکت بُرد-بُرد با بقیه شرکتها بپردازند. هر کدام از آنها ممکن است قابلیتها و امکانات خاصی داشته باشند که در اختیار سایرین نیست و یا به آن میزان، دسترسی ندارند. مثلا یک شرکت از منابع مالی بسیار زیادی برخوردار است، دیگری دسترسی به بازارهایی خاص دارد و شرکتی دیگر یک تیم قوی از افرادی دارد که میتوانند در توسعه آن محصول مد نظر، بسیار مفید باشند. این شرکتها با کنار هم گذاشتن این قابلیتها، میتوانند به ایجاد یک کسبوکار جدید سودده برسند که تا پیش از آن، به تنهایی یا نمیتوانستند یا برایشان بسیار پرهزینهتر تمام میشد. اما حالا با این کار، میتوانند وارد بازارهای جدیدی شوند، از منابعی با هزینهای کمتر برخوردار گردند و ریسک انجام کار را به تنهایی به دوش نکشند.
همانطور که پیداست، تفاوت مهم سرمایهگذاری مشترک با ادغام و تملک (Mergers and acquisitions یا به اختصار، M&A) در این است که برخلاف M&A، یک شرکت کنترل دیگری را به دست نمیگیرد، بلکه با آنها به توافقی برای یک همکاری استراتژیک میرسد. همچنین قابل ذکر است، شرکتی که در نتیجه سرمایهگذاری مشترک تاسیس میشود، تفاوتی ندارد که چه نوع شرکتی باشد. ممکن است در قالب مسئولیت محدود و یا سهامی خاص تاسیس شود و این بستگی به توافقات طرفین و البته قوانین و مقررات مرتبط دارد.
مزایای سرمایهگذاری مشترک
پیشتر به این موضوع اشاره شد که چرا شرکتها به سمت ایجاد یک سرمایهگذاری مشترک میروند و همچنین در مقاله دیگری در استارتاپس، تحت عنوان «انواع استراتژیهای رشد و توسعه کسبوکار» (Business Growth Strategies) به این موضوع اشاره گردیده است. با این حال، در اینجا عمیقتر به این موضوع میپردازیم و نشان میدهیم که سرمایهگذاریهای مشترک میتوانند چه منافعی برای طرفین آن داشته باشند. البته قابل ذکر است که این مزایا بسیار وابسته به خود پروژه هستند و در بعضی از پروژهها، یک مزیتی پررنگتر و دیگری کمتر است و یا ممکن است اصلا وجود نداشته باشد. همچنین شرایط قرارداد سرمایهگذاری مشترک که نتیجه مذاکرات طرفهای قرارداد است، میتواند مزایا و یا معایب این همکاری را به سمت طرف خاصی هدایت نمایند. طرفهای این توافق باید با بررسی کامل همه شرایط، به این نتیجه برسند که آیا همکاری مورد نظر به اندازه کافی مزایا و ارزش دارد که وارد این رابطه همکاری شوند و یا خیر.
کاهش فشارهای مالی و کاهش ریسک
بسته به توافقاتی که بین طرفهای یک سرمایهگذاری مشترک انجام شده، ممکن است چندین طرف قرار باشد منابع مالی این پروژه جدید را تامین کنند، در اینصورت، فشارهای مالی برای انجام پروژه بر روی شرکتها کمتر میشود و ریسکهای مرتبط با آن نیز میان آنها تقسیم میگردد. بهعلاوه، حتی این امکان وجود دارد که بعضی از شرکا بتوانند منابعی را برای این همکاری و یا دسترسیهایی را، مثلا به گروهی از مشتریان، با هزینهای کمتر فراهم کنند و اینگونه نیز از فشارهای مالی پروژه کم نمایند.
دسترسی به بازارهای جدید
بعضی اوقات ورود به یک بازار برای یک شرکت، حتی یک شرکت بزرگ و با منابع مالی گسترده، ممکن است سخت، پرهزینه و حتی گاهی غیرممکن باشد. در عوض، محتمل است شرکتی دیگر بتواند آسانتر این کار را انجام دهد و حتی شاید، در زمان مذاکره بر سر سرمایهگذاری مشترک، آن شرکت در آن بازار در حال فعالیت باشد. با شکلگیری چنین همکاری استراتژیکی میان شرکتهای مختلف، تمامی آنها بهواسطه این پروژه، میتوانند راحتتر و کمهزینهتر وارد این بازار شوند و نه تنها محصول جدید مشترکشان را در آن عرضه کنند، که حتی ممکن است برای عرضه محصولات و خدمات فعلی خودشان نیز مفید باشد.
دسترسی به تخصصها
شرکتهای شریک، صرفا دسترسی به بازارهای خاص را تسهیل نمیکنند، بلکه حتی میتوانند دسترسی به تیمهای کاری قوی و نیروهای انسانی خبره و متخصص را نیز ممکن نمایند. تیمها و افرادی که امکان جذب آنها دشوار و بسیار پرهزینه است، ولی برای انجام یک پروژه ضروری هستند، میتوانند در قالب سرمایهگذاریهای مشترک، از طرف شریکی که به آنها دسترسی دارد و یا حتی آنها را به استخدام خود درآورده است، برای کار بر روی پروژههای مشترک مورد استفاده قرار گیرند. ممکن است اگر یک تیم یا افرادی خاص نمیبودند و شرکتی میخواست به تنهایی آن پروژه را انجام دهد، مجبور به صرف هزینههای بزرگ و اتلاف وقت بهواسطه عدم وجود تخصص و تجربه لازم در تیم شرکت خود، میشد.
ایجاد جریان درآمدی جدید
شروع هر پروژه تجاری، طبیعتا با هدف ایجاد یک جریان درآمدی برای بنیانگذاران آن است. یک سرمایهگذاری مشترک نیز با هدف ایجاد یک جریان درآمدی جدید و سودآوری برای شرکای آن صورت میگیرد که میتواند در کنار سایر درآمدهایشان از فعالیتهای فعلی خود، به آنها نفع برساند. بهعلاوه، گاهی به دلایل محدودیتهای مختلفی، از جمله محدودیت در منابع مختلف مالی، انسانی و غیره ایجاد یک جریان درآمدی خاص برای یک کسبوکار میتواند عملی غیرممکن باشد که با یک سرمایهگذاری مشترک و همکاری با سایر شرکتها، ممکن میگردد.
دسترسی به منابع انحصاری (مانند مالکیت فکری)
دسترسی به بعضی از منابع برای انجام فعالیتهای تجاری، گاهی غیرممکن است، چرا که این منابع بهطور انحصاری در اختیار یک شرکت قرار دارد. گاهی اوقات این انحصار از جنس انحصار طبیعی (Natural Monopoly) است؛ یعنی به دلیل جایگاه و وضعیت خاصی که یک کسبوکار دارد و یا شرایط خاص یک بازار، آن شرکت توانسته بهطور طبیعی و بدون نیاز به هیچ پشتوانه قانونی، به یک وضعیت انحصاری دست پیدا کند. همچنین گاهی این انحصارها، بهواسطه قوانین و مقررات ایجاد شدهاند، مثلا انحصار ناشی از مالکیت فکری. در چنین شرایطی، برای دسترسی به آن منابع خاص، صرفا باید به یک همکاری با دارنده آن فکر کرد. در نتیجه، یک سرمایهگذاری مشترک، گاهی به این دلیل ایجاد میشود که شرکتی، یک دسترسی انحصاری دارد و آن شرکت برای کسب منافع حداکثری از انحصار خود، نیاز دارد تا با شرکت یا شرکتهایی دیگر همکاری استراتژیکی تعریف کرده و دست به یک سرمایهگذاری مشترک بزند.
توسعه اعتبار
یکی از مزیتهای مهمی که سرمایهگذاری مشترک دارد، این است که طی آن، شرکا میتوانند از اعتباری که هر کدام در بازار یا جایی خاص دارند، به نفع منافع مشترکشان استفاده نمایند. مثلا بهواسطه سابقه خوب، یک شرکت در میان گروهی از مشتریان اعتبار زیادی داشته و توانسته آنها را به محصول یا سرویس خود وفادار نماید. محصول جدیدی که نتیجه یک سرمایهگذاری مشترک است، و آن شرکت معتبر بخشی از آن میباشد، میتواند خیلی سریعتر میان مشتریان وفادار آن شرکت نفوذ کرده و جذب آنها راحتتر گردد.
جلوگیری از رقابت
گاهی اوقات، شرکتها تصمیم میگیرند بهجای رقابت کردن با یکدیگر، به همکاری باهم بپردازند. علت این امر آن است که در برخی شرایط و بازارها، هزینههای رقابت، مثلا ایجاد کمپینهای بازاریابی برای پیشی گرفتن از رقبا و کسب سهم بیشتری از بازار، آنقدر بالا است که شرکتها ترجیح میدهند این هزینه را بهجای رقابت با یکدیگر، صرفا فعالیتهای دیگری کنند که برایشان سودآورتر است. در نتیجه، آنها در چنین شرایطی به سمت توافقی در قالب سرمایهگذاری مشترک میروند تا بهطور مشترک، منابع خودشان را برای کسب منافع مالی بیشتر هدایت کنند.
معایب سرمایهگذاری مشترک
سرمایهگذاری مشترک نیز مانند هر نوع سرمایهگذاری و همکاری تجاری دیگر، در کنار مزایای متعددش، معایبی نیز دارد که شرکتها باید پیش از انجامش، آنها را در نظر بگیرند و با بررسی دقیق و هزینه-فایده درستی به سراغ آن بروند.
عدم کنترل کامل بر پروژه
وقتی شرکتها دست به یک سرمایهگذاری مشترک میزنند، یک مزیتش آن است که آنها مسئول تامین تمامی نیازهای پروژه نیستند، اما این خود میتواند عیب این کار نیز باشد. احتمال عدم ایفای تعهدات از سوی سایر شرکا و یا انجام ناقص و مشکلدار آنها، میتواند نه تنها اجرای پروژه را مختل یا آن را منحل کرده، که حتی باعث از دست رفتن منابع بقیه شرکتهای حاضر در آن سرمایهگذاری مشترک بشود. پس باید شرکتها به خوبی درباره این موضوع آگاه بوده، توافقات و قراردادهای دقیقی تنظیم نموده و البته با شناخت کافی از سایر شرکا وارد چنین همکاری شوند. بهعلاوه، در اجرای پروژه نیز این موضوع صادق است. انجام نادرست برخی فعالیتها که در حیطه وظایف یک شرکت است، میتواند نه تنها پروژه را دچار چالش کند، که حتی باعث به خطر افتادن اعتبار و منابع بقیه شرکا نیز بشود.
اختلافات میان شرکتها بهواسطه تفاوتها
شرکتهایی که با یکدیگر وارد این نوع همکاری میشوند، الزاما همه چیزشان شبیه هم نیست. برای مثال، آنها ممکن است فرهنگهای سازمانی متفاوتی داشته باشند و یا ساختارهای مدیریتی و تصمیمگیریشان با یکدیگر فرق کند. همین تفاوتها میتوانند باعث اختلافات و چالشهایی در همکاری بین شرکتها و کارمندان آنها گردد. در نتیجه، مدیران شرکتها در هنگام تنظیم توافقات باید این موارد را نیز مد نظر قرار دهند و اگر احتمال بروز اختلافاتی را پیشبینی میکنند، میبایست برای آنها چارهای بیاندیشند.
پیچیدهتر شدن سازوکارهای تصمیمگیری و مدیریتی و احتمال بروز تضاد منافع
معایب سرمایهگذاری مشترک در زمینه اجرایی، محدود به وجود تفاوتها نیست. حتی اگر تفاوتها نیز حل شوند و سازوکارهایی برای حل اختلافات میان کارمندان ایجاد شود، مشکل مرتبط دیگری نیز وجود دارد و آن پیچیدهتر شدن سازوکارهای تصمیمگیری است. پس از شکلگیری یک سرمایهگذاری مشترک، دیگر صرفا یک شرکت با اهداف مشخص در حال هدایت آن پروژه خاص نیست، بلکه شرکتهایی که گاهی در بازارهایی دیگر با هم رقیب هستند، در حال همکاری با یکدیگر میباشند. طبیعتا هر شرکتی در قدم اول، منافع خودش را در نظر میگیرد و سعی دارد تا تصمیمات کلان و استراتژیها، به سمت و سویی بروند که منافع خودش را حداکثر نماید. این امر، در وهله اول، کار تصمیمگیری را سختتر میکند. هر شرکتی، با نگرش و اهداف خاص خود، در تصمیمگیریها حضور دارد و این موجب میشود برخی تصمیمگیریها، که نیازمند همسو کردن منافع طرفین است، کاری دشوار، پیچیده و زمانبر شود. بهعلاوه، احتمال وقوع تضاد منافع میان شرکتها نیز وجود دارد و در نتیجه، ممکن است برخی مسائل به تصمیمات مطلوبی نرسند، ادامه همکاری را تهدید کنند و یا باعث شکلگیری اختلافاتی میان طرفین گردند. متاسفانه چنین مواردی گاهی اجتنابناپذیر هستند، اما تا حد ممکن، باید سعی شود تا مدیریت شده و سازوکارهای شفاف و کارآمدی برای تصمیمگیریها ایجاد شوند.
برای کاهش ریسکها و جلوگیری از بروز مشکلات ناشی از معایب و چالشهایی که بحث شد، پیشنهاد میشود که در مذاکرات و توافقات برای یک سرمایهگذاری مشترک، به تمامی جزئیات توجه کنید. درباره سازوکارهای اجرایی و مدیریتی، ساختارهای مالی و شفافیتهای لازم، وظایف، اختیارات و سهم هر یک از طرفین و شرایط و سازوکارهای حل اختلاف، حتما به توافقاتی دقیق و قابل اجرا برسید و آنها را در قرارداد بین خود، و در صورت نیاز در اساسنامه شرکتی که برای این هدف تاسیس میشود، بیاورید. بهعلاوه، معمولا انجام «ارزیابی موشکافانه» (Due diligence) نیز برای صحتسنجی برخی مسائل لازم است و انجام میشود.
استراتژی خروج در سرمایهگذاری مشترک
سرمایهگذاری مشترک، مانند هر سرمایهگذاری دیگری، در نقطهای و در شرایطی به پایان خود میرسد. گرچه تشکیل یک شرکت با سرمایهگذاری و مشارکت کسبوکارهای مختلف، میتواند بهطور پیوسته منافعی را برای طرفین ایجاد کند، اما مثل هر سرمایهگذاری دیگری، نیاز است برای آنکه طرفین از منافع این همکاری بهطور کامل بهرهمند شوند، یک استراتژی خروج دقیق و درست تنظیم شده و اجرا گردد.
در نتیجه، یکی از موارد بسیار مهم و حیاتی که باید در توافقات و مذاکرات خود حتما آن را ببینید و برایش تصمیم گرفته باشید، استراتژی خروج این سرمایهگذاری مشترک است. اگر چنین استراتژی و سازوکاری از قبل تعریف نشده باشد، احتمال آن بسیار بالا است که طرفین در چگونگی تقسیم منافع و داراییها و بهرهمندی کامل از آنچه ایجاد شده، دچار اختلاف شوند و کار به درگیریهای حقوقی بکشد.
شرایط فسخ و پایان همکاری
سرمایهگذاری مشترک هم یک نوع همکاری است که احتمال دارد پس از شکلگیری آن و با گذشت اندکی زمان، همه طرفین و یا برخی از آنها به دلایلی نتوانند در این همکاری باقی بمانند و مجبور به ترک آن شوند. برای جلوگیری از بروز اختلافات و اتفاقات پیشبینینشده، بهترین کار این است که شرایط اتمام همکاری را نیز حتما توافق کرده و در اسناد حقوقی، از جمله قرارداد خود، بیاورید. این شرایط، بهطور کلی، بسیار بستگی به شرایط خود کسبوکارها و این توافق دارد و در هر سرمایهگذاری مشترک، میتواند با دیگری متفاوت باشد. مثلا ممکن است طرفین به این توافق برسند که خروج شرکتی که هزینه زیادی بر سایرین تحمیل میکند، باید سختتر باشد. البته گاهی اوقات، شرایط پایان همکاری را بهطور برابر برای همه طرفین تنظیم میکنند.
برای مثال، ممکن است بیان شود که خروج از همکاری، نیازمند آن است تا طرف متقاضی، حداقل 3 ماه قبل از پایان همکاری، آن را اطلاع دهد تا طرفین بتوانند درباره آن تصمیمات لازم را بگیرند و هماهنگیهای مورد نیاز را انجام دهند. همچنین محتمل است بیان شود که اولویت خرید سهم متقاضی خروج از همکاری، باید در اختیار شرکای فعلی باشد.
مثالی از سرمایهگذاری مشترک
یکی از مثالهای معروف اخیر از یک سرمایهگذاری مشترک، همکاری شرکت سونی و هوندا در سال 2022 برای ساخت یک خودروی برقی است. تواناییها و قابلیتهای شرکت سونی در حوزه تکنولوژی و الکترونیک و همچنین دانش و جایگاه قابل توجه هوندا در صنعت اتومبیل، این همکاری را ممکن کرده است که نتیجه آن قرار است عرضه خودروی الکترونیکی تحت برند Afeela در سال 2026 باشد.
منابع و مطالعه بیشتر:investopedia.comcorporatefinanceinstitute.com