مدل کسب‌وکار اقتصاد تسهیمی

- مدل کسب‌وکار اقتصاد تسهیمی (Sharing Economy) چیست؟

مدل کسب‌وکار «اقتصاد تسهیمی» (Sharing Economy)، که در فارسی به آن «اقتصاد اشتراکی» نیز گفته می‌شود، یک نوآوریست که گرچه ایده اصلی آن جدید نیست و بشر همواره انواع دارایی‌های خود را به اشتراک گذاشته است، اما توسعه تکنولوژی و اینترنت این امر را تسهیل کرده و موجب شده تا افراد زیادی به راحتی، فقط با زدن چند کلیک، دارایی‌های خود را در معرض نمایش گذاشته تا با سایرین به اشتراک بگذارند و سایر افراد بتوانند با جستجویی ساده، آنچه نیاز دارند را از میان آنها انتخاب کنند. در نتیجه، پیشرفت فناوری باعث شده تا امروزه این مدل کسب‌وکار، بسیار بیش از گذشته مورد توجه قرار بگیرد.

ایده اصلی اقتصاد تسهیمی حول این موضوع است که انسان‌ها برای آنکه از محصولی استفاده کنند، نیازی نیست حتما آن را بخرند و به مالکیت خودشان دربیاورند، بلکه می‌توانند به روشی، به‌طور مشترک با دیگران از آن استفاده نمایند. فرض کنید شما کالایی را در اختیار دارید، اما طبیعتا همیشه در حال استفاده از آن نیستید، پس در مواقعی که به آن نیازی ندارید، به شخص دیگری اجاره‌اش می‌دهید؛ این یکی از رایج‌ترین نمونه‌های اقتصاد تسهیمی است. البته گرچه اجاره‌دادن آنچه در مالکیت ماست، در مواقعی که از آن استفاده نمی‌کنیم، یکی از راه‌های بسیار رایج اقتصاد اشتراکی است، اما این تنها راه برای اجرای این بیزنس مدل نیست و با توجه به ماهیت محصول یا خدمت، می‌توان از روش‌های دیگری نیز استفاده نمود.

اقتصاد تسهیمی چگونه کار می‌کند؟

همان‌طور که بیان شد، گسترش اینترنت، به دلیل ویژگی‌هایی که دارد، اقتصاد تسهیمی را بسیار تسهیل کرده و تبدیل به بستری شده که امروزه بخش عمده‌ای از این اقتصاد، بر روی آن بنا گردیده است. در اینترنت پلتفرم‌های متعددی را خواهید یافت که هر کدام به روشی، در حال اجرای اقتصاد اشتراکی هستند.

پلتفرم‌هایی که برای اقتصاد تسهیمی به‌وجود آمده‌اند، مبادلات همتابه‌همتا (Peer-to-Peer) را تسهیل می‌کنند؛ به این معنا که، بدون نیاز به هیچ واسطی، افراد می‌توانند نسبت به اشتراک‌گذاری داشته‌های خودشان اقدام کنند و آن پلتفرم، صرفا نقش بستری را دارد که افراد را در آنجا جمع کرده و به یکدیگر متصل می‌کند. برای مثال، Airbnb یکی از معروف‌ترین پلتفرم‌های اقتصاد اشتراکی است که این بستر را فراهم کرده تا صاحبان اماکن مسکونی بتوانند ملک خود را برای مدت مشخص با دیگران به اشتراک بگذارند.

هم‌پیمایی یا کارپولینگ (Carpooling) نمونه دیگری از اقتصاد اشتراکی است که طی آن، افراد غریبه‌ای که مقصد مشترکی دارند، از طریق پلتفرم‌های مخصوص این حوزه همدیگر را پیدا کرده و به‌جای آنکه هر فرد ماشین شخصی خود را بردارد، با همدیگر سوار بر ماشین یکی از آنها شده و اینگونه به مقصد خود می‌روند.

مثالی دیگر از اجرای اقتصاد اشتراکی، به اشتراک‌گذاشتن دارایی‌های کوچک شخصی است. پلتفرم‌هایی در فضای اقتصاد اشتراکی شکل گرفته‌اند که این امکان را فراهم می‌کنند تا این نوع کالاهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. زمانی که نیازی به دریل خود ندارید، اما دیگری برای کار تعمیراتی به آن نیاز پیدا کرده است، به‌جای آنکه مجبور به خرید دریل شود، می‌تواند آن را از شما قرض بگیرد و در ازای آن مبلغی به شما بپردازد. و یا فرض کنید شخصی به دنبال یک لباس خاص برای یک مهمانی خاص است. اگر قرار باشد تا لباس را بخرد، مجبور است مبلغ هنگفتی را در ازایش بپردازد، در حالی‌که شاید صرفا همان یکبار بخواهد از آن استفاده نماید. در چنین وضعیتی نیز می‌تواند به‌جای خریدن، سری به پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری لباس زده و یکی از آنها را انتخاب نماید. آن را برای یک شب اجاره کرده و پس از استفاده، بدون آنکه آسیبی به آن زده باشد، دوباره لباس را به صاحبش برگرداند.

حتی جای پارک ماشین نیز می‌تواند از این طریق به اشتراک گذاشته شود؛ برای مثال، شخصی یک پارکینگ در اختیار دارد و خودش صرفا در ساعت‌ها یا روزهای خاصی از آن استفاده می‌نماید. در نتیجه، دو راه پیش‌روی این شخص است. می‌تواند صرفا به‌طور شخصی از آن استفاده کرده و در سایر زمان‌ها، آن را بلااستفاده بگذارد و یا می‌تواند در ساعاتی که از آن استفاده نمی‌کند، آن را با دیگری به اشتراک بگذارد.

این به اشتراک‌گذاری دارایی خود با دیگری، یک منبع درآمد برای افراد است؛ آنها می‌توانند از آنچه در اختیار دارند، در مواقعی که از آن استفاده نمی‌کنند، کسب درآمد نمایند و اینگونه هم منافعی برای خود دارند و هم دیگری؛ چرا که معمولا هزینه بسیار کمتری، به نسبت خریدن محصول، برای دریافت‌کننده آن دارد.

اما نکته قابل توجه این است که شما صرفا دارایی‌های فیزیکی خود را در اقتصاد تسهیمی با دیگران شریک نمی‌شوید، بلکه حتی مثلا زمان و یا دانش خودتان را می‌توانید در اختیار دیگری بگذارید؛ وقتی از کسب‌وکار اصلی خود فارغ شده‌اید و وقت آزادی را برای خود دارید، می‌توانید از طریق پلتفرم‌های مخصوص، که به‌صورت همتابه‌همتا طراحی شده‌اند، بخشی از وقت خود را صرف انجام کار برای دیگری و یا ارائه آموزش و مشاوره نمایید. برای مثال، سرویس Catalant شرکت‌ها و افراد را به مشاوران مختلف در حوزه‌های گوناگون، به‌طور مستقیم، وصل می‌کند. مشاوران در این پلتفرم، تعهدی برای کار تمام‌وقت ندارند، بلکه صرفا در زمان‌های آزاد خود، آنلاین شده و به ارائه خدمت مشاوره در زمینه تخصصی‌شان، می‌پردازند.

معاملات B2B در اقتصاد تسهیمی

قابل ذکر است که اقتصاد تسهیمی یا همان اقتصاد اشتراکی، صرفا در حیطه فعالیت‌های B2C، مانند کارپولینگ و اجاره اتاق و خانه، مثل Airbnb، نیست، بلکه حتی در فضای B2B نیز بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثال قبلی، در زمینه پلتفرم مشاوره، یکی از این موارد است، اما این نیز تنها مورد B2B در این اقتصاد نیست.

یک شرکت، دفتر بزرگی را در اختیار دارد، اما خودش از همه فضای آن استفاده نمی‌کند، در چنین موقعی، می‌تواند فضای خود را با یک یا چند شرکت دیگر به اشتراک بگذارد. با دریافت اجاره از آنها، که معمولا کمتر از اجاره یک دفتر اختصاصی است، هم برای خودش منبع درآمدی ایجاد کرده و هم با هزینه‌ای کمتر، نیاز شرکت یا شرکت‌هایی دیگر را رفع نموده است.

پلتفرم‌های خدمات آزادکاری (Freelancer) نیز نمونه دیگری از اقتصاد اشتراکی هستند. آزادکارها در این پلتفرم‌ها، پروژه‌هایی را از افراد و شرکت‌ها دریافت می‌کنند تا آنها را در زمان‌های خالی خود انجام دهند. اینگونه درآمدی مازاد بر درآمد اصلی خود برایشان ایجاد شده و نیاز شرکت‌ها نیز، بدون ضرورت به استخدام نیرو و با کمترین هزینه ممکن، رفع می‌شود.

جریان‌های درآمدی کسب‌وکارهای حوزه اقتصاد تسهیمی

جریان‌های درآمدی متعددی وجود دارند که پلتفرم‌های حوزه اقتصاد تسهیمی می‌توانند یک یا چند تا از آنها را استفاده کنند و این بستگی به ماهیت کسب‌وکارشان و موضوعی که در آن فعالیت می‌کنند، دارد.

کارمزد از پرداخت‌ها

برخی از کسب‌وکارهای اقتصاد اشتراکی، درصدی از هر تراکنشی که در پلتفرم‌شان رخ می‌دهد را به‌عنوان کارمزد برداشت می‌کنند. مثلا Airbnb اینگونه است که هرگاه یک نفر، فضایی را اجاره می‌کند، درصدی از مبلغ را برای خود برمی‌دارد.

حق اشتراک

ممکن است ماهیت یک پلتفرم به گونه‌ای باشد که افراد حاضر باشند بابت عضویت در آن، حق اشتراک بپردازند. مزیت این مدل نسبت به کارمزد از پرداخت‌ها برای پلتفرم این است که با کم‌شدن تعداد تراکنش‌های برخی از مشتریان، که ممکن است به دلایل مختلفی رخ دهد، درآمد پلتفرم تغییر زیادی نمی‌کند. بسیاری از پلتفرم‌های آزادکاری از چنین مدل درآمدی استفاده می‌نمایند. مثلا در زمان تعطیلات سال نو، تعداد پروژه‌ها ممکن است کاهش یابد و در نتیجه، تعداد تراکنش‌ها نیز کم شوند، اما آزادکارها همچنان اشتراک خود را تمدید می‌کنند تا به‌هرحال، پروژه‌های موجود را دریافت کنند. در نتیجه، پلتفرم در این مواقع شاهد کاهش درآمد، به میزان قابل توجهی، نمی‌شود.

البته قابل ذکر است که اگر این تغییرات در تعداد تراکنش‌ها پایدار باشند، که در مورد مثال پلتفرم آزادکاری، معنایش کاهش تعداد پروژه‌ها در این پلتفرم برای مدت طولانی است، گروهی از آزادکارها نیز ممکن است دیگر اشتراک خود را تمدید نکنند و به سراغ پلتفرم‌های دیگری بروند که پروژه‌های بیشتری دارند.

همچنین باید در نظر داشت که برخی از پلتفرم‌ها، صرفا یک مدل درآمدی را استفاده نمی‌کنند، مثلا تعدادی از پلتفرم‌های آزادکاری، نه فقط حق اشتراک از آزادکارها می‌گیرند، که در ازای هر پرداخت نیز درصدی را به‌عنوان کارمزد دریافت می‌کنند.

کارمزد برای سایر خدمات

برخی از پلتفرم‌ها، غیر از سرویس اصلی خود، بابت خدمات دیگر نیز کارمزدهایی را دریافت می‌کنند. برای مثال یک پلتفرم آزادکاری، در کنار جریان‌های درآمدی که گفته شد، ممکن است برای ثبت آگهی کارفرمایان هم از آنها مبلغی را دریافت کنند و یا بابت قرار دادن آگهی آنها بالاتر از سایر آگهی‌ها هزینه‌ای اضافی بگیرند، که اینها نمونه‌هایی از این نوع کارمزدها می‌باشند.

چالش‌های کسب‌وکارهای حوزه اقتصاد تسهیمی

راه‌اندازی و اجرای یک کسب‌وکار در حوزه اقتصاد اشتراکی، چالش‌های خاص خود را دارد که یک پلتفرم باید به آنها توجه کرده تا دچار مشکل نشود. برخی از آنها آنقدر پرریسک هستند که حل‌کردنشان کار بسیار دشواری است و گاهی موجب می‌شود تا به تجربه کاربری محصول لطمه وارد شود. در نتیجه، ضمن در نظر گرفتن این چالش‌ها، باید بتوان به راه حل‌هایی دست یافت که کمترین هزینه و سختی را تحمیل کنند. از جمله این چالش‌ها، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

اختلافات میان ارائه‌دهندگان و دریافت‌کنندگان

یکی از مشکلات مهم این است که آیا آنچه ارائه‌دهنده یک محصول یا خدمت ارائه می‌دهد، واقعا آنطور که ادعا می‌کند است یا خیر. مثلا اگر شخصی در توانایی‌های خود اغراق کند و نتواند خدمت مد نظر را ارائه دهد و یا حتی موجب تحمیل هزینه‌هایی بر دریافت‌کننده خدمت یا محصول شود، چگونه باید اختلاف پیش‌آمده را حل کرد؟ اما این موضوع محدود به خدمات نیست و یا حتی محدود به ارائه‌دهنده نیست. اگر دریافت‌کننده یک محصول، مثال دریل را به‌خاطر بیاورید، آن محصول را هرگز برنگرداند، چه؟ و یا آن را خراب برگرداند؟ اگر ادعا کرد مشکلی که به‌وجود آمده، از قبل وجود داشته است چه؟ اینها نیز اختلافاتی را ایجاد می‌کنند که نیازمند داوری و بررسی عادلانه هستند و البته اجرای قضاوت نیز، خود از چالش‌های مهم این موضوع می‌باشد.

خیلی اوقات، داوری‌ها بر عهده پلتفرم قرار می‌گیرد و باید بتواند با بررسی داده‌ها به قضاوت درستی دست بزند. اما اجرای آن قضاوت نیز چالش دیگری است. اگر هزینه‌ای بر یک طرف تحمیل شده باشد، چگونه می‌توان فرد خاطی را جریمه کرد؟ در چنین مواردی، ممکن است کار به دعواهای حقوقی بکشد، اما پلتفرم باید از پیش از شروع پروژه، اطلاعات هویتی لازم را از طرفین گرفته باشد تا بتواند در صورت نیاز، آنها را ارائه دهد. معامله‌کردن با افراد گمنام در فضای اینترنت، می‌تواند موجب کلاهبرداری‌ها شود. البته دریافت این اطلاعات هویتی، می‌تواند تجربه کاربری محصول را نیز تضعیف نماید.

حریم خصوصی

وقتی پلتفرم مجبور به جمع‌آوری اطلاعات کاربران خود باشد تا بتواند در مواقع ضروری، مانند گزارش به نهادهای مالیاتی یا قانونی از آنها استفاده نماید، مثلا لازم باشد تا اطلاعات هویتی کاربران خود را دریافت کند، چالش حریم خصوصی به‌وجود می‌آید. این اطلاعات چگونه ذخیره می‌شوند؟ چگونه از افشای اطلاعات و هک در این پلتفرم جلوگیری می‌شود؟ چه تضمینی وجود دارد که از آنها سواستفاده‌ای نشود؟ این موارد نیز چالش‌های مهمی برای کسب‌وکارهای این حوزه هستند.

کنترل کیفیت

با بزرگ‌ترشدن پلتفرم‌ها، موضوع کنترل کیفیت و استانداردها در ارائه خدمات و محصولات سخت‌تر می‌شود. برای مثال، ممکن است یک پلتفرم برای آگهی‌های خود، قوانینی را اعلام نماید و استانداردهایی را نیز برای خدمات یا محصولات ارائه‌شده، در نظر بگیرد. با این حال، بزرگ‌شدن پلتفرم، کار نظارت بر اجرای قوانین و استانداردها را سخت و پرهزینه می‌کند. عدم اجرای آنها می‌تواند اختلافات متعددی را رقم بزند و نارضایتی‌ها از پلتفرم را افزایش دهد، اما اصرار بر اجرای آنها نیز ممکن است نیازمند زیرساخت‌های پرهزینه و یا استخدام نیروهای انسانی زیادی باشد که هزینه بزرگی به کسب‌وکار تحمیل می‌کند.

چالش مرغ و تخم‌مرغ در بازاریابی

شاید بتوان گفت، مهم‌ترین چالشی که بازاریابی استارتاپ‌های اقتصاد اشتراکی دارد، این است که آنها بازاری دوسویه (Two-sided market) دارند؛ یعنی باید هر دو طرف، که شامل ارائه‌دهندگان و دریافت‌کنندگان است، را متقاعد نمایند که در پلتفرمشان ثبت‌نام کرده و حضور داشته باشند. اما مشکل اساسی این است که ارائه‌دهندگان به شرطی حاضر خواهند بود وقت خود را برای این پلتفرم بگذارند که دریافت‌کنندگانی وجود داشته باشند تا از طریق ارائه سرویس یا محصول به آنها درآمد کسب کنند.

همچنین از آن‌طرف نیز موضوع به همین شکل است. تا ارائه‌دهندگانی نباشند که از دریافت‌کنندگان، محصول یا خدمت بگیرند، آنها تمایلی به عضویت در پلتفرم نخواهند داشت. حال این چالش، که مشابه همان مساله مرغ و تخم‌مرغ است، پیش می‌آید و باید با اتخاذ استراتژی‌های کارآمد، به شکلی حل شود.

منابع و مطالعه بیشتر:investopedia.com

به اشتراک گذاری در

LinkedIn
Twitter
Telegram
WhatsApp