مدیریت مالی برای استارتاپ‌ها

- مدیریت مالی برای استارتاپ‌ها

از جمله وظایف بی‌شمار کارآفرینان در راه‌اندازی استارتاپ‌ها، توجه به جریانات مالی کسب‌وکار خود یا به‌طور دقیق‌تر، مدیریت مالی است. مدیریت مالی، بی‌شک از عناصر اصلی موفقیت یک کسب‌وکار، و پیش‌نیاز ضروری توسعه بلند مدت آن می‌باشد و بی‌تجربگی و اشتباه در آن می‌تواند منجر به اشتباهات جبران‌ناپذیری گردد.

آنچه در مدیریت مالی، خصوصا برای یک استارتاپ، با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم، چگونگی تخصیص منابع محدودمان در جهت رشد پایدار استارتاپ‌مان است، همچنین مدیریت ریسک‌ها و نااطمینانی‌ها و رصد پیوسته وضعیت مالی استارتاپ است. برای این امر، ما نیاز به ابزارها، تکنیک‌ها و دانش مدیریت مالی مرتبط با کسب‌وکارهای استارتاپی داریم که ما بصورت کلی در این مقاله به آنها می‌پردازیم. مطمئنا برای مدیریت هر چه بهتر کسب و کار بایستی به مطالعات بیشتری دست زده، و از متخصصان مالی کمک بگیرید.

تعاریف اولیه در مدیریت مالی برای استارتاپ‌ها

پیش از آنکه وارد مباحث اصلی شویم، نیاز است تا به تعریف ساده برخی مفاهیم پایه‌ای در حوزه مدیریت مالی، که مورد نیاز استارتاپ‌ها هستند، بپردازیم.

تفاوت درآمد و سود: به هرگونه عایدی که از فروش محصول یا خدمت نصیب استارتاپ می‌شود، درآمد می‌گویند. اما سود به معنای تفاوت میان درآمد و هزینه است، درصورتی‌که این اختلاف بیشتر از صفر باشد، کسب‌وکار به سود رسیده و در غیراینصورت، زیان کرده است.

جریان نقدینگی (Cash Flow): وارد شدن پول نقد و خارج شدن آن از کسب‌وکار را جریان نقدینگی می‌گویند. یک استارتاپ باید جریان نقدینگی خود را به خوبی مدیریت کرده تا بتواند هزینه‌هایش را در موعدهای مقرر پرداخت کند و برای رشد خود سرمایه‌گذاری‌های لازم را نیز انجام دهد.

صورت جریان وجوه نقد (cash flow statement): این سند، جریان نقدینگی ورودی و خروجی از کسب و کار را در یک دوره خاص رصد کرده، نشان می‌دهد که وضعیت ثبات مالی یک کسب‌وکار چگونه بوده و چقدر در ایجاد منابع نقد برای پرداخت بدهی‌ها و هزینه‌هایش خوب عمل می‌کند.

ریسک (Risk) و نااطمینانی (Uncertainty): فرانک نایت (Frank Knight)، اقتصاددان آمریکایی، دو مفهوم ریسک و نااطمینانی را از هم متمایز می‌داند و برای هرکدام تعریفی جداگانه ارائه می‌دهد. وقتی نتایج محتمل یک عمل، مشخص هستند و حتی درصد احتمال هرکدام را بتوان تعیین کرد، ما با ریسک سروکار داریم. اما اگر نتوان درصد احتمال نتایج محتمل یک عمل را فهمید، ما درگیر با نااطمینانی هستیم. به‌علاوه، گروهی از پژوهشگران، از تعریفی که نایت از نااطمینانی می‌دهد، برداشت وسیع‌تری نیز دارند و بیان می‌کنند که نه صرفا در چنین حالتی، بلکه ما حتی از آن جهت که تمامی نتایج محتمل یک عمل را نمی‌دانیم هم گرفتار نااطمینانی هستیم. از جمله دلایل نااطمینانی، تغییرات تکنولوژیکی، وقایع اجتماعی و سیاسی و تحولات اقتصادی غیرقابل پیش‌بینی می‌باشند.

برای مثال، یک استارتاپ به سراغ دریافت وامی می‌رود و طبق تحقیقات بازار و براساس داده‌های موجود، به این نتیجه می‌رسد که 20% احتمال دارد در اجرای برنامه خود موفق نشود و مجبور به بازپرداخت بدهی‌اش از محل منابع موجودش گردد. این نوعی ریسک است. اما در عین حال، این استارتاپ با نااطمینانی نیز دست و پنجه نرم می‌کند، چرا که ممکن است تحولاتی در زمینه مقررات و یا تکنولوژی رخ دهد که او نتوانسته بود آنها را پیش‌بینی کند.

باید همواره در اقداماتی که در یک استارتاپ انجام می‌دهیم، حواسمان به ریسک‌های آن باشد. گاهی این ریسک‌ها قابل اجتناب هستند و ضرورتی ندارد تا آنها را بپذیریم، گاهی قابل کاهش دادن هستند، مثلا استفاده از خدمات بیمه‌ای، در مواردی هم می‌توان آنها را به دیگری منتقل کرد، مثلا در تنظیم یک قرارداد، مسئولیت ریسکی را بر عهده طرف دیگر قرارداد گذاشت و اما در برخی مواقع، چاره‌ای جز پذیرفتن آن به همان شکلی هست، نداریم و مجبوریم صرفا تلاش کنیم تا با خطرات آن مواجه نشویم و یا از راهکارهای مدیریت مالی و جریان نقدینگی (که در این مقاله بیان شده‌اند) برای مدیریت آنها استفاده کنیم که دست‌کم مانع از آن شویم که آنها موجب مشکلاتی اساسی برای استارتاپ ما گردند.

درباره نااطمینانی‌ها، آنچه می‌توان گفت این است که آنها نیز همواره وجود دارند و با همان راهکارها می‌توان خطراتشان را کاهش داد. البته، در برخی مواقع، با کسب تجربه بیشتر و جمع‌آوری داده‌های بیشتر می‌توان آنها را شفاف‌تر کرد و یا به نوعی، آنها را از وضعیت نااطمینانی به ریسک تبدیل نمود.

مدیریت ریسک مالی (Financial Risk Management): رویکردی برای شناسایی ریسک‌های مالی، کشف روش‌هایی برای کاهش و مدیریت آنها

صورت‌های مالی (Financial Statements): اسنادی هستند که سوابق و وضعیت مالی یک کسب‌وکار را نشان می‌دهند. این اسناد شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد می‌شوند که هرکدام برای هدفی خاص به‌کار می‌روند، اما به‌طور کلی هدف آنها ارائه خلاصه‌ای از وضعیت مالی کسب‌وکار و انعکاس وضعیت سودآوری و نقدینگی آن است.

ترازنامه (Balance Sheet): سندی است که تصویری از وضعیت مالی یک شرکت در یک مقطع زمانی خاص را ارائه می دهد. در این سند، دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام نوشته می‌شود. در واقع، دارایی‌ها شامل همه آن چیزی است که کسب‌وکار در مالکیت خود دارد. بدهی‌ها نیز تمام انواع تعهدات مالی کسب‌وکار را شامل می‌شود و در نهایت، حقوق صاحبان سهام هم هر آن چیزی است که پس از کسر بدهی‌ها از دارایی‌ها، برای سهام‌داران یک کسب‌وکار می‌ماند.

صورت سود و زیان (profit and loss statement) و یا income statement: این سند، اطلاعات مربوط به درآمدها، هزینه‌ها و سود یا زیان کسب‌وکار را برای یک دوره زمانی خاص، مثلا یک سال، منعکس می‌کند.

اهمیت مدیریت مالی برای استارتاپ‌ها

واضح به نظر می‌رسد که مدیریت مالی برای همه کسب و کارها، بخصوص استارتاپ‌ها ضروری بوده و حتی مرگ و زندگی آنها به مدیریت مالی وابسته است. اگر از روش‌ها، ابزارها و تکنیک‌های درست و اصولی برای مدیریت مالی استفاده کنیم، می‌توانیم با ایجاد ساختاری دقیق برای تخصیص منابع و برنامه‌ریزی مالی، بنیانی قوی برای استارتاپ‌مان بسازیم که احتمال موفقیت آن را بسیار بالا ببرد.

از مهم‌ترین اهداف مدیریت مالی، ایجاد یک ثبات مالی است که برای رسیدن به آن، یک استارتاپ می‌بایست اولویت‌بندی درستی از اهداف و به تبع آن، هزینه‌های خود داشته و همچنین باید پیش‌بینی قابل قبولی از آینده و مدیریت درستی از جریان نقدینگی خود داشته باشد. این امر محقق نمی‌شود مگر یک استارتاپ، در کنار تمامی استراتژی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها، به‌طور پیوسته عملکرد مالی خود و نتایج برنامه‌های خود را رصد کرده و دائما آنها را اصلاح نماید. برای این منظور، راهکارهایی در حوزه مدیریت مالی وجود دارند که به ما در ارزیابی وضعیت نقدینگی، سلامت مالی و مسائل مرتبط دیگر کمک می‌کنند که در ادامه به شرح آنها خواهیم پرداخت.

اما لازم به ذکر است که اگر مدیریت مالی در یک استارتاپ به شکلی ضعیف انجام شود، آثار جبران‌ناپذیری، مثلا حتی ورشکستگی، را می‌تواند به همراه داشته باشد. Perry Mehrling، استاد اقتصاد پولی و فاینانس دانشگاه بوستون، جمله معروفی دارد که می‌گوید: «کمبود نقدینگی، شما را فورا خواهد کشت.». این جمله اهمیت مدیریت مالی صحیح را به ما گوشزد کرده و یک موضوع مالی مهم را به ما می‌آموزد و آن اینکه، حتی اگر کسب‌وکاری یک دارایی ارزشمند داشته باشد، اما نتواند آن را در کوتاه مدت، برای پرداخت هزینه‌ها و بدهی‌هایش تبدیل به پول نقد کند، با چالش جدی مواجه می‌شود.

در نتیجه، تصمیم‌گیری‌های مالی بدون توجه به این واقعیات و سایر ملاحظات و محاسبات اساسی مالی، برای هر استارتاپی زیان‌بار است و امکان به سود رسیدن و یا حتی حیات آن را می‌تواند تهدید کند. حتی اگر آن استارتاپ بتواند خود را زنده نگه دارد، وقتی تعهدات مالی بی‌حساب و کتاب و غیر اصولی داشته باشد، در هنگام ارزش‌گذاری و جذب سرمایه و حتی در هنگام دریافت وام از نهادهای مالی، مثل بانک‌ها، به مشکل برمی‌خورد.

چالش‌ها و محدودیت‌های اساسی استارتاپ‌ها برای مدیریت مالی

استارتاپ‌ها به دلیل شرایط و ویژگی‌های خاصی که دارند، با چالش‌های منحصربه‌فرد خودشان در زمینه مالی دست و پنجه نرم می‌کنند.

بی‌تجربگی کارآفرینان

یکی از چالش‌های مهم در زمینه مدیریت مالی برای استارتاپ‌ها به دانش خود کارآفرینان برمی‌گردد. عموما از آنجا که مدیریت مالی، تخصص اصلی بسیاری از کارآفرینان محسوب نمی‌شود، ممکن است بسیاری از آنها اطلاعات کافی درباره آن نداشته باشند و به این دلیل، در حین کار با مشکلاتی مواجه شوند که گرچه قابل پیشگیری بوده، اما بنیان‌گذاران آن استارتاپ درباره آن نمی‌دانستند.

نااطمینانی ذاتی استارتاپ‌ها

پیش‌تر نیز بیان شد که استارتاپ‌ها غرق در فضایی مملو از نااطمینانی هستند و این امر موجب شده تا مشکلات و بحران‌هایی پیش روی استارتاپ قرار بگیرند که قابل پیش‌بینی نبوده‌اند. مثلا ممکن است استارتاپ‌ها مجبور به انجام هزینه‌هایی شوند که انتظارش را نداشتند و یا گاهی پیش می‌آید که تولید بخشی از محصول، بیش از آنچه تصور می‌شد هزینه داشته باشد. اینگونه اتفاقات در استارتاپ‌ها بارها ممکن است پیش بیایند و در نتیجه، مدیریت مالی را برای استارتاپ دشوار می‌کنند.

دسترسی محدود به منابع مالی

شروع یک فعالیت تجاری، مانند راه‌اندازی یک استارتاپ، کار پر هزینه و بسیار پر ریسکی است. تامین مالی چنین کسب‌وکاری، عموما کار ساده‌ای نیست، چرا که منابع مالی در اختیار بنیان‌گذاران ممکن است کافی نباشد و جذب سرمایه‌گذار برای کسب‌وکاری که با ابهامات فراوانی روبرو است، کار چندان راحتی نیست. همچنین معمولا به استارتاپ‌ها توصیه می‌شود که به سراغ دریافت وام نروند و در نتیجه، دسترسی به منابع مالی، مثلا از طریق سرمایه‌گذاری شخصی، سرمایه‌گذاران فرشته (Angel Investors) و یا شتابدهنده‌ها، همراه با محدودیت‌ها و چالش‌های فراوان است. از این رو، مدیریت منابع مالی در دسترس استارتاپ باید با حساسیت زیادی انجام شود.

سخت بودن مدیریت جریان نقدینگی

وقتی دسترسی منابع مالی برای استارتاپ‌ها محدود باشد، چالشی که به‌وجود می‌آید این است که آنها باید با همان منابع محدودی که در اختیار دارند، هم هزینه‌های روزمره و جاری خود، از جمله دستمزد، اجاره، صورتحساب‌ها و …، را پرداخت کنند و هم برای رشد و توسعه خود سرمایه‌گذاری نمایند. درآمد استارتاپ‌ها معمولا چندان بالا نیست و حتی ممکن است تا سال‌ها درآمدهایشان کفاف هزینه‌هایشان را ندهد، در نتیجه، مدیریت سنجیده جریان نقدینگی بسیار حیاتی می‌شود.

مقررات و مالیات‌ها

یکی از موضوعاتی که باید بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها حواسشان به آن باشد، قوانین و مقررات مرتبط با فعالیتشان است. بایدها و نبایدها، محدودیت‌ها و ممنوعیت‌ها و امکان‌های قانونی را می‌بایست بشناسند، چرا که در غیر اینصورت ممکن است گرفتار مشکلات حقوقی شده و هزینه‌هایی از جنس جریمه‌ها را برایشان به دنبال داشته باشد. به‌علاوه، باید با نحوه محاسبه مالیات نیز آشنا باشند، مقررات آن را بشناسند و حواسشان باید به کارها و اقداماتی که هزینه مالیاتی‌شان را بالا می‌برد باشد. این هزینه‌ها و جریمه‌ها، می‌توانند در زمانی که انتظارش را ندارید، بر استارتاپ شما تحمیل شوند و فشار بزرگی بر نقدینگی‌تان وارد آورند.

همچنین، نحوه ثبت درآمد در دفاتر حسابداری و حتی نحوه واریز وجه به طرف‌های حساب، می‌تواند به صورت چشمگیری بر میزان مالیات پرداختی یک کسب و کار تاثیر بگذارد. برای مثال یک استارتاپ فروش آنلاین بجای فروش مستقیم کالا، آن‌ها را در چارچوب فروش شخص ثالث (فروشنده مارکت‌پِلِیس) به مشتری نهایی فاکتور نموده و سود خود را در قالب حق‌العمل‌کاری ثبت نماید. به همه استارتاپ‌ها، بخصوص آن‌هایی که معمولا بدلیل فروش کالا و خدمات، جریان نقدی بالایی دارند توصیه می‌شود که حتما از چندین مشاور مالی و مالیاتی کمک گرفته تا بهترین رویکرد ثبت دفاتر حسابداری را انجام دهند.

برنامه‌ریزی مالی (بودجه‌ریزی) برای استارتاپ‌ها

حالا که با مفاهیم اولیه آشنا شدیم، وقت آن است که به سراغ بخش عملی موضوع برویم. اگر یک استارتاپ دارید و یا قرار است راه‌اندازی کنید، یکی از بخش‌های مهم کار شما، برنامه‌ریزی مالی می‌باشد. در این بخش مقاله، گام به گام توضیح خواهیم داد که چگونه به یک برنامه‌ریزی متناسب با ماهیت استارتاپ‌ها برسید.

اهداف مالی خود را مشخص کنید

پیش از آنکه شروع به خرج کردن پول‌های خود کنید، باید به‌طور شفاف مشخص نمایید که قرار است با مصرف منابع مالی‌تان، استارتاپ شما به چه هدف یا اهدافی برسد. هدف یا اهدافی که تعیین می‌کنید، باید قابل سنجش باشند، چرا که بعدا بتوانید آن را رصد کرده و موفقیت یا شکست آن را بررسی نمایید. البته قابل سنجش بودن، تنها مولفه لازم نیست، بلکه بهتر است از رویکرد SMART برای تعیین اهداف خود استفاده کنید.

عبارت SMART مخفف پنج کلمه است که George Doran در سال 1981 در مقاله‌ای آن را معرفی کرد:

  1. Specific یا مشخص: به معنای این است که هدف تعیین‌شده باید واضح و مشخص باشد. می‌بایست معلوم باشد که دقیقا چیست، چگونه به‌دست می‌آید و چه فرد یا افرادی باید در رسیدن به آن مشارکت داشته باشند.
  2. Measurable یا قابل اندازه‌گیری: همان‌طور که پیش‌تر گفته شد، هدف شما باید قابل رصد کردن و اندازه‌گیری باشد. این یعنی، باید بتوان آن را به عدد تبدیل کرد و یا حداقل بشود یک شاخص (Indicator) برای پیشرفت آن در نظر گرفت. اینگونه حتی هدف تعیین‌شده برای همه اعضای تیم واضح‌تر نیز می‌شود.
  3. Assignable یا قابل واگذاری: این بدین معنا است که آن هدف آنقدر واضح باشد که بتوان تحقق آن را بر عهده شخص یا اشخاصی به‌طور مشخص گذاشت.
  4. Realistic یا واقع‌بینانه: اهدافی که تعیین می‌شوند، باید واقع‌بینانه باشند و نه صرفا رویاپردازانه. در نتیجه، باید حواستان باشد که حتما با امکانات و شرایط موجود و توانایی‌های تیم‌تان همخوانی داشته و امکان دستیابی به آن فراهم باشد.
  5. Time-related یا محدود به زمان: یعنی باید تعیین گردد که آن هدف تا چه زمانی قرار است به‌دست بیاید. نمی‌توان برای اهدافمان زمان بی‌نهایت در نظر بگیریم و نمی‌شود بیان کرد که هر زمانی محقق شد، مشکلی نیست.

در کنار شاخص SMART، طبیعتا باید مطمئن شد که اهداف تعیین‌شده همسو با ارزش پیشنهادی و به‌طور کلی، بیزنس مدل استارتاپ شما باشند.

هزینه‌هایتان را اولویت‌بندی کنید

پس از آنکه اهداف را مشخص کردید، وقت آن است که هزینه‌های ضروری برای رسیدن به آن اهداف را تعیین کنید. باید به‌طور شفاف مشخص شود که چه هزینه‌هایی را باید بپردازید و مقدار آنها چقدر است. هر هزینه‌ای که به نظرتان می‌رسد را در این مرحله لیست کنید.

خوب است که برای چگونگی کاهش دادن آنها، بدون آسیب به فعالیت شما، طوفان فکری انجام دهید و ایده‌ها را ارزیابی نمایید. مثلا ممکن است بتوانید سرویس خاصی را با یک تعامل تجاری با شرکت عرضه‌کننده آن، با هزینه‌ای کمتر به‌دست آورید. گاهی اوقات، برون‌سپاری کردن بخشی از کار می‌تواند هزینه کمتری برای شما داشته باشد. گاهی تکنولوژی‌ها و ابزارهایی وجود دارند که به کاهش هزینه‌ها کمک می‌کنند، اما ممکن است شما از وجود آنها آگاه نباشید، پس بهتر است زمانی را برای جستجوی اینگونه موارد نیز اختصاص دهید. البته موارد دیگری هم برای کاهش هزینه‌ها وجود دارند که در بارش فکری به آن خواهید رسید، برای مثال، ممکن است انجام یک هزینه فعلا ضروری نباشد و بتوان آن را به زمانی دیگر (مثلا وقتی که مطلعیم برای آن تخفیفی وجود خواهد داشت) موکول کرد.

پیش‌بینی مالی از آینده داشته باشید

باید با توجه به روندها و حجم بازار، داده‌های تاریخی از گذشته بازار، تحولات احتمالی آینده در بازار، توانایی‌های خود، امکانات و منابعی که در اختیار دارید و با بهره‌گیری از روش‌های پیش‌بینی مالی (Financial forecasting methods)، به انجام پیش‌بینی از هزینه‌ها و درآمدهای آینده استارتاپ خود دست بزنید.

می‌بایست برای این کار، جریانات درآمدی مهم را شناسایی کرده و میزان درآمد را تخمین زده و هزینه‌های ثابت (Fixed Costs) و هزینه‌های متغیر (Variable Costs) را محاسبه کنید. توجه داشته باشید که این پیش‌بینی‌ها با گذر زمان و دریافت اطلاعات جدید از بازار، باید اصلاح شوند تا رفته‌رفته دیدی دقیق‌تر داشته باشید.

ثبت داده‌های مالی استارتاپ

ممکن است برخی از کارآفرینان استارتاپی تصور کنند که حسابداری صرفا برای کسب‌وکارهای بزرگ است، در حالی‌که اصلا اینگونه نیست و حتی استارتاپ‌ها هم باید از آن استفاده کنند. تمامی داده‌های مالی استارتاپ شما باید ثبت شوند. مشخص باشد در چه تاریخی، بابت چه چیزی، چه مقداری هزینه پرداخته‌اید و یا دریافت کرده‌اید. اگر هزینه‌هایی برای استارتاپ شما توسط افراد مختلف انجام می‌شود، یعنی مثلا هر کدام از بنیان‌گذاران ممکن است هزینه‌ای را شخصا پرداخت نماید، باید جزییات آن نیز ذکر شود تا اطلاعات مالی شما تکمیل باشد. به‌علاوه، باید همواره بدانید که در چه زمان‌هایی در آینده، می‌بایست چه مبالغی را، برای چه چیزی، دریافت یا پرداخت کنید.

همچنین توجه داشته باشید که این اطلاعات مالی باید همراه با اسنادی باشند که صحت و وقوع آنها را اثبات نمایند؛ به اینگونه اسناد در حسابداری، «اسناد مثبته» گفته می‌شود که شامل فاکتورها، رسیدها و… می‌باشند. ثبت و نگهداری این اطلاعات به شما در تنظیم بودجه‌های آینده کمک می‌کند و در محاسبه مالیات‌ها کاربرد دارند، چرا که با کمک آنها می‌توانید هزینه‌های خود را اثبات نمایید و درآمدهای خود را نشان دهید. همچنین از هرگونه اختلاف مالی میان بنیان‌گذاران یک استارتاپ جلوگیری کرده و علاوه بر آن، به شما اطلاعات بسیار خوبی از وضعیت مالی استارتاپ‌تان می‌دهند. در واقع، ثبت این داده‌ها برای مدیریت جریان نقدینگی نیز ضروری هستند که جلوتر آن را توضیح می‌دهیم.

حساب بانکی شخصی را از حساب بانکی استارتاپ جدا کنید

در برخی مواقع، به دلیل آنکه اعضای تیم یک استارتاپ بسیار کم هستند و اعتماد بین آنها وجود دارد و یا بنیان‌گذاران آن، وقت گذاشتن برای کاری مثل افتتاح حساب را اتلاف وقت می‌دانند، از انجام این کار خودداری می‌نمایند. اما معمولا به‌طور جدی توصیه می‌شود که حتما حساب بانکی شخصی بنیان‌گذاران را از حساب بانکی استارتاپ جدا کنید. جدا نکردن حساب‌ها می‌تواند به مشکلات بزرگی منجر شود. ممکن است حساب و کتاب‌های مالی بهم بخورد، احتمال دارد که نگرانی‌هایی برای شرکا ایجاد کند و اعتماد میان افراد را از بین ببرد و یا حتی ممکن است مشکلات حقوقی، از قبیل مشکلات مالیاتی، برای افراد به‌وجود آورد.

منابع مالی اضطراری در نظر بگیرید

به دلیل وجود نااطمینانی‌ها همواره احتمال دارد که هزینه‌های غیرمنتظره‌ای بر شما تحمیل گردند. تغییرات در قیمت‌ها، مالیات‌ها و مقررات جدید و خسارت‌های غیرمنتظره، مثل خرابی یکی از ابزارهای‌تان (مثلا کامپیوتری که استفاده می‌کنید)، همیشه احتمال دارند که به وقوع بپیوندند و برای آنکه به منابع مالی استارتاپ شما آسیبی جدی وارد نشود، باید از قبل منابع مالی برای مواقع اضطراری را پیش‌بینی کرده باشید و از محل آنها این هزینه‌ها را بپردازید.

بودجه استارتاپ را تنظیم کنید

حالا که گام‌های اولیه را برداشته‌اید، وقت آن است که به سراغ بودجه استارتاپ خود بروید. این کار به شما کمک می‌کند تا بتوانید از بالا به وضعیت مالی استارتاپ‌تان بنگرید. برای تنظیم بودجه، باید مشخص کنید که هر ماه برای چه مواردی، چه هزینه‌هایی باید انجام دهید. برخی هزینه‌ها یکباره هستند و برخی دیگر هر ماه باید صورت بگیرند. برای تنظیم یک بودجه دقیق، می‌توانید از نرم‌افزار اکسل یا خدمات گوگل‌شیت استفاده کنید.

هزینه‌های نیروی انسانی

برای آوردن هزینه‌های نیروی انسانی، باید قوانین مرتبط را در نظر بگیرید. وقتی کسب‌وکاری در ایران بصورت شرکت ثبت شده و فعالیت نماید، به لحاظ قانونی موظف به رد کردن بیمه و مالیات بر حقوق برای کارکنان خود می‌باشد. در نتیجه، هزینه آن را نیز باید در بودجه خود مد نظر قرار دهید.

پیشنهاد می‌شود که ابتدا در هر ردیف هزینه‌ای که برای هر موقعیت شغلی مد نظر دارید را بنویسید، سپس ردیفی جداگانه تعریف کرده و در آن هزینه بیمه تمامی کارکنان را محاسبه کنید تا هم عدد پرداختی به کارمند و هم هزینه بیمه را به‌طور جداگانه داشته باشید. سپس ردیفی دیگر ساخته و در آن مجموع هزینه نیروی انسانی را به‌دست آورید که برابر با هزینه بیمه و دستمزد می‌باشد.

با وجود آنکه بخشی از حق بیمه قانونا باید توسط کارمند پرداخت شود، اما این را بدانید که عموما مذاکرات بر سر دستمزد هنگام استخدام، مذاکره بر سر خالص دستمزد پرداختی (یعنی پس از کسر کسوراتی مانند بیمه و حتی معمولا مالیات) می‌باشد. در نتیجه، باید در هنگام تنظیم بودجه، هزینه دستمزدها و کسورات را با فرض این مورد لحاظ نمایید.

هزینه‌های زیرساختی، بازاریابی و سایر هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده

به همین شکل، می‌بایست سایر هزینه‌هایی که برای راه‌اندازی و ماندگاری استارتاپ شما اهمیت دارند را نیز بنویسید. مثلا هزینه اجاره دفتر، سرورها، هاست و دامین، هزینه‌های حقوقی، مالیات‌ها و هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده. منظور از هزینه‌های حقوقی این است که بخشی از منابع مالی خود را بهتر است برای دعواهای حقوقی احتمالی آینده کنار بگذارید. این هزینه، بسیار بستگی به ماهیت استارتاپ دارد، چرا که برخی استارتاپ‌ها ممکن است بیش از سایرین احتمال دهند نیاز به انجام چنین هزینه‌هایی دارند و در نتیجه باید مبلغ بیشتری را کنار بگذارند.

به‌علاوه، مالیات‌ها را نیز باید در نظر بگیرید. شما همواره باید از تغییرات قوانین مالیاتی مطلع باشید و بدانید که چگونه بر استارتاپ شما اعمال می‌شوند تا بتوانید آن را نیز در بودجه خود محاسبه کنید. ضرورت این کار، برای آن است که ممکن است برای بخشی از درآمد خود برنامه‌هایی بچینید، درحالی‌که در پایان سال مالی ناگهان پی خواهید برد بخش بزرگی از آن درآمد باید صرف پرداخت مالیات می‌شد و اینگونه برنامه‌های شما بهم خواهند ریخت.

هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده نیز همان منابع مالی اضطراری هستند که قبل‌تر آن را توضیح دادیم. باید آن را در بودجه نیز لحاظ کنید.

درآمدها و سود

بودجه صرفا برای نوشتن هزینه‌های شما نیست. به همین شکل، باید درآمدهای خود را به تفکیک هر ماه و محل درآمد (مثلا حق اشتراک، فروش محصول و…) بنویسید. باید از پیش‌بینی‌های مالی که قبلا آن را توضیح دادیم برای قسمت درآمدها استفاده کنید. البته این را در نظر بگیرید که بخش درآمدها معمولا بالاتر از بخش هزینه‌ها در فایل بودجه می‌آید. یعنی شما باید ابتدا درآمدها را نوشته و سپس در پایین آنها هزینه‌ها را بنویسید. پس از آن، در بخش پایین هزینه‌ها، یعنی بخش سوم فایل بودجه، میزان سود یا زیان باید محاسبه شود. برای  این کار کافی است که مجموع درآمدها را از مجموع هزینه‌های هر ماه کم کنید تا ببینید در آن ماه وضعیت مالی شما به چه صورتی خواهد بود.

واضح است که انتظار نمی‌رود یک استارتاپ در ماه‌ها و حتی شاید سال‌های اولیه کار خود الزاما به سوددهی برسد. پس هرگز چنین تصور غلطی نداشته باشید که باید هر طور شده بودجه خود را به صورت سودده ببندید. همچنین گاهی پیش می‌آید که کارآفرینان آنقدر با اعداد بازی کرده و آنها را کم و زیاد می‌کنند تا به اعداد و وضعیت مالی دلخواه خود برسند. بودجه شما قرار نیست منعکس‌کننده آرزوهای مالی شما باشد، بلکه می‌بایست واقع‌بینانه تنظیم گردد.

رصد و اصلاح بودجه

پس از آنکه بودجه استارتاپ خود را تنظیم کردید، باید تغییرات بازار را رصد کرده، داده‌های جدید از وضعیت آینده بازار به‌دست آورید و پیش‌بینی‌ها و برنامه‌های خود را به‌روز نمایید. با این به‌روزرسانی، باید به‌طور دوره‌ای به اصلاح بودجه‌ای که نوشتید بپردازید و آن را با توجه به واقعیات جدیدی که فهمیدید بازنویسی کنید. معمولا هیچ‌وقت نمی‌توانید روز اول بودجه‌ای بنویسید که هیچگاه نیاز به اصلاح آن نخواهید داشت، به یاد داشته باشید که اصلاح کردن بودجه هیچ اشکالی ندارد. نباید آن را شکست در برنامه‌ها تلقی کنید، بلکه بخشی طبیعی از مسیر کارآفرینی شما می‌باشد.

به‌علاوه، معمولا توصیه می‌شود که ورژن‌های قبلی بودجه خود را همیشه نگه دارید، چرا که آنها در آینده برای شما آموزنده هستند. به هنگام تنظیم بودجه جدید، داده‌های مالی استارتاپ شما در گذشته، همچنین نحوه بودجه‌ریزی و بررسی تفاوت‌های بودجه‌های گذشته با آنچه واقعا محقق شده، می‌توانند به شما در بودجه‌ریزی دقیق‌تر کمک نمایند.

جذب سرمایه

پس از آنکه وضعیت بودجه استارتاپ شما مشخص شد، با بررسی هزینه‌ها باید ببینید که چگونه قرار است آنها را تامین کنید. همواره یکی از راه‌های تامین مالی برای استارتاپ‌ها، جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران فرشته یا سرمایه‌گذاران خطرپذیر است. در صورتی که تامین مالی استارتاپ به‌صورت بوت‌استرپ (bootstrapping) کافی نباشد و یا کارآفرین آنقدر ریسک‌پذیر نباشد که بتواند همه هزینه‌ها را اینگونه پوشش دهد، می‌تواند به سراغ جذب سرمایه برود. نحوه ثبت این سرمایه‌های جذب‌شده در دفاتر حسابداری نیز اهمیت دارد که بایستی با مشاوران حسابداری خود مشورت نمایید.

بیشتر بخوانید: روش‌های تامین و جذب سرمایه برای استارتاپ

مدیریت جریان نقدینگی

جریان نقدینگی را معمولا به خون در رگ‌های استارتاپ تشبیه می‌کنند، چرا که مرگ و زندگی کسب‌وکار شما وابسته به آن است. برای مدیریت جریان نقدینگی، ابتدا باید درکی از «چرخه جریان نقدینگی» (Cash flow cycle) داشت که به آن «چرخه تبدیل وجه نقد» (Cash Conversion Cycle) و به اختصار CCC هم می‌گویند.

چرخه جریان نقدینگی یا همان چرخه تبدیل وجه نقد

استارتاپ‌ها ابتدا بر روی تولید محصول، بازاریابی و … سرمایه‌گذاری می‌کنند تا بتوانند در آینده، درآمدی از مشتریان به‌دست آورند. چرخه تبدیل وجه نقد، به میزان زمانی (بر حسب تعداد روز) گفته می‌شود که این سرمایه‌گذاری‌ها با فروش محصولات به پول نقد تبدیل شده و جریان نقدینگی را به حرکت درمی‌آورند.

وقتی این چرخه را درباره استارتاپ خود بشناسید، بهتر می‌توانید جریان نقدینگی خود را مدیریت نمایید، چرا که به شما کمک می‌کند تا بتوانید جریان نقدینگی خود را پیش‌بینی کنید. این پیش‌بینی ضرورت دارد، زیرا در مدیریت جریان نقدینگی، آنچه بسیار مهم است، این می‌باشد که شما برای پرداخت‌های خود در مواعد آنها پول نقد کافی داشته باشید و اگر متوجه شوید که در سررسید یک هزینه، به اندازه کافی پول نقد در اختیار نخواهید داشت و دچار کسری خواهید شد، باید به دنبال روشی برای حل کردن آن بروید.

نگهداری ذخایر نقد

دیدیم که در مبحث بودجه‌ریزی، درآمدها و هزینه‌ها را با نگاهی کلی (مثلا ماهانه) بررسی می‌کنیم، ممکن است در ماه‌هایی، درآمدها بسیار پایین‌تر از هزینه‌ها باشند و واضح است که باید این فاصله بین درآمدها و هزینه‌ها جبران شود. اما در بحث مدیریت جریان نقدینگی، آنچه ما با آن سروکار داریم، مدیریت روزانه منابع مالی است؛ یعنی ممکن است در پایان یک ماه توان پرداخت هزینه‌های آن ماه را، مثلا از محل درآمد ماهانه بنیان‌گذاران، داشته باشیم، اما وقتی سررسید یک هزینه در اواسط ماه باشد، ما دچار مشکل می‌شویم. مدیریت جریان نقدینگی اینجا اهمیتش دیده می‌شود؛ ما باید به‌گونه‌ای پول نقد در اختیارمان را مدیریت کنیم که یا بتوانیم هزینه‌ها را در موعد آنها پرداخت کنیم و یا بتوانیم آنها را تا زمانی که نقدینگی کافی داریم، به تاخیر بی‌اندازیم.

برای این منظور، خصوصا در اوایل کار یک استارتاپ، به دلیل آنکه قطعا درآمدهای استارتاپ هزینه‌هایش را به‌طور کامل پوشش نمی‌دهد، باید منابع مالی نقد کافی در اختیار داشته باشیم که می‌تواند از محل درآمدهای شخصی بنیان‌گذاران، سرمایه‌گذار فرشته و یا قرض کردن باشد. اما می‌بایست این نکته را نیز اضافه کرد که باید برای مدت مشخصی، مثلا حداقل 3 ماه و یا حتی در برخی استارتاپ‌ها بیشتر از 3 ماه، منابع مالی نقد در اختیار داشته باشیم. ریسک بزرگی است که بخواهیم صرفا در مواقعی که به پول نقد نیاز داریم به دنبال آن بگردیم. بلکه باید پیش‌بینی از پول نقد مورد نیاز برای مدت مشخصی داشته باشیم و بهتر است آن را بتوانیم از قبل تامین کنیم. این مدت زمان، در هر استارتاپی می‌تواند متفاوت باشد و بسیار بستگی به شرایط اقتصادی، میزان دسترسی کارآفرینان به منابع مالی، پیش‌بینی از درآمد استارتاپ و نرخ سوخت (Burn Rate) دارد.

علاوه‌ بر آن، باید همانند منابع اضطراری که در بودجه در نظر گرفتیم، میزانی ذخایر نقدی برای هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده در نظر بگیریم. ممکن است هزینه‌ای در زمانی بر ما تحمیل شود که انتظارش را نداریم و محتمل است آنقدر زیاد باشد که اگر بخواهیم از منابع نقدی‌مان، که طبق پیش‌بینی جریان نقدینگی آن را کنار گذاشته‌ایم، برداشت کنیم، در آینده دچار مشکل شویم. در نتیجه، باید آن منابع اضطراری را نه صرفا با نگاه کلی ماهانه و در بودجه‌ریزی، که حتی در مدیریت جریان نقدینگی و هزینه‌های روزمره، در نظرشان بگیریم.

محاسبه و کاهش نرخ سوخت

نرخ سوخت برای استارتاپ‌ها اهمیت بسزایی دارد. معنای آن، این است که یک استارتاپ با چه سرعتی منابع نقدی خود را مصرف می‌کند. نرخ سوخت به دو شکل محاسبه می‌شود، یک نوع آن «نرخ سوخت ناخالص» (Gross burn rate) نام دارد که برابر با کل هزینه‌های انجام شده در یک ماه است. اما «نرخ سوخت خالص»، که نوع دیگر آن است، برابر است با کل هزینه‌ها منهای درآمدهای نقد به‌دست آمده.

حالا با کمک نرخ سوخت، می‌توان به Runway نیز رسید. Runway به معنای تعداد ماه‌هایی است که یک استارتاپ می‌تواند با منابع نقدی در اختیارش، زنده بماند. پس برای محاسبه آن، کافی است که کل منابع نقدی در اختیار یک استارتاپ را تقسیم بر نرخ سوخت آن کنیم. این همان مفهومی است که قبل‌تر بیان کرده بودیم عدد مناسب آن، دست‌کم بهتر است 3 ماه و یا حتی بیشتر تا 6 ماه هم باشد، که البته به عوامل مختلفی بستگی دارد.

اما نکته حائز اهمیت در اینجا این است که استارتاپ‌ها باید تلاش کنند تا جایی که امکان‌پذیر است، نرخ سوخت را کاهش دهند. این امر می‌تواند به چندین روش رخ دهد: مثلا کارآفرینان می‌توانند با شناسایی هزینه‌های غیرضروری، به حذف یا کاهش آنها دست بزنند. همچنین با مذاکره در سرویس‌هایی که آنها دریافت می‌کنند، مثلا با تهاتر خدمات.

سرمایه‌گذاری مجدد درآمدها و سودها

یکی از بهترین روش‌ها برای آنکه جریان نقدینگی یک استارتاپ تامین شود، آن است که کارآفرینان در ماه‌ها یا حتی سال‌های اول، انتظار برداشت سود از استارتاپ خود را نداشته باشند و بجای آنکه درآمدها و سودهای آن را بین خودشان تقسیم کنند، آنها را مجددا در آن استارتاپ سرمایه‌گذاری نمایند. این‌گونه یک استارتاپ در تامین نقدینگی مورد نیاز وضعیت بهتری خواهد داشت.

اعتبارهای مالی

قبلا در استارتاپس مقاله‌ای درباره انواع اعتبارهای مالی قابل استفاده برای استارتاپ‌ها نوشته‌ایم، در اینجا صرفا به گفتن دو نکته اکتفا می‌کنیم. اول آنکه، برخی از اعتبارهای مالی که در آن مقاله بیان شده‌اند، ممکن است در ایران در دسترس نباشند، یا دست‌کم به راحتی در دسترس کارآفرینان در ایران قرار نگیرند.

نکته دوم هم آنکه، دریافت هرگونه اعتبار مالی، نوعی بدهی برای استارتاپ محسوب می‌شود که باید در زمانی آن را بازپرداخت کند. در مدیریت جریان نقدینگی، نباید صرفا به وضعیت فعلی نگاه کرد و تصور کرد از آنجا که به یک اعتبار مالی نیازمندیم پس باید حتما فوری آن را دریافت کنیم، بلکه باید به آینده نیز توجه داشت. در نتیجه، باید به دو پرسش پاسخ داد: آیا ما توان بازپرداخت آن را در آینده داریم؟ اگر استارتاپ به درآمد کافی، مطابق با پیش‌بینی‌ها، نرسد چطور، آیا همچنان توان بازپرداخت آن را داریم؟

اعمال سیاست‌هایی برای دریافت پول نقد از مشتریان

گاهی اوقات یک استارتاپ می‌تواند با اعمال یک سیاست، مثلا تخفیف دادن، کاربران را تشویق کند تا صورتحساب‌های خود را زودتر پرداخت کنند. در صورتی که طبق محاسبات و پیش‌بینی‌های ما، تخفیف اعمال شده مشکل خاصی در آینده جریان نقدینگی ما ایجاد نکند، اما بتواند موجب آن شود تا زودتر به منابع نقدی مورد نیاز دسترسی پیدا کنیم و بتوانیم هزینه‌های خاصی را در زمان‌هایی که دچار کمبود نقدینگی هستیم، پوشش دهیم، چنین سیاستی می‌تواند بسیار مناسب باشد.

همچنین مثال دیگر این سیاست، زمانی است که یک استارتاپ اشتراک به کاربران می‌فروشد. حتما بارها دیده‌اید که اگر شما بجای خرید یک اشتراک یک ماهه، مثلا اشتراک سالانه تهیه کنید، مبلغ کمتری به نسبت هر ماه لازم است بپردازید. این سیاست نیز، جدا از اهمیت آن در زمینه بازاریابی و حفظ مشتری، به مدیریت جریان نقدینگی نیز می‌تواند کمک نماید.

به‌طور کلی، باید توجه داشته باشید که سیاست‌های قیمتی در استارتاپ شما صرفا یک مساله بازاریابی نیستند، بلکه از جنبه مدیریت جریان نقدینگی نیز اهمیت دارند و این کار را برای تصمیم‌گیری و اعمال آنها پیچیده‌تر می‌کند. مثلا گاهی اوقات ممکن است از منظر بازاریابی به این نتیجه برسید که بهتر است جریمه‌ای بابت دیرکرد در پرداخت‌ها توسط مشتریان دریافت نکنید و یا این جریمه در حداقل‌ترین حالت ممکن باید باشد. اما وقتی به مساله نقدینگی استارتاپ خود نگاه می‌کنید، خواهید دید که مثلا اگر از حدی کمتر بخواهید این جریمه را قرار دهید، از نظر مالی دچار مشکل خواهید شد. اینجاست که به‌عنوان یک کارآفرین باید بهترین تصمیم را با در نظر گرفتن همه جوانب بگیرید.

از جمله سیاست‌های دیگر در این زمینه، می‌تواند پیگیری‌های شخصی باشد؛ به این معنا که از مدتی قبل از رسیدن به سررسید، به مشتری خود با ارسال ایمیل و یا حتی تماس تلفنی اطلاع دهید که سررسید صورتحساب او نزدیک است تا او بتواند به موقع و یا حتی زودتر آن را پرداخت نماید.

پوشش ریسک‌ها از طریق گسترش مشتریان و قیمت‌گذاری

یکی از راه‌هایی که ریسک‌های مالی استارتاپ را کاهش می‌دهد و در نتیجه، به ثبات وضعیت مالی و جریان نقدینگی استارتاپ کمک می‌کند، این است که با گسترش مشتریان، ریسک‌ها را پوشش دهیم؛ به این معنا که به‌گونه‌ای محصولات و خدمات خود را قیمت‌گذاری نماییم که اگر تعدادی از مشتریان نتوانند صورتحساب‌های خود را پرداخت کنند و یا برخلاف انتظار، دریافت سرویس از استارتاپ ما را متوقف نمایند، درآمد حاصل از سایر مشتریان به اندازه‌ای باشد که بتواند همچنان جریان نقدینگی مورد انتظار ما را ایجاد کند.

همچنین این سیاست در موارد دیگری نیز قابل اعمال است. مثلا وقتی که قیمت‌گذاری خدمات ما به گونه‌ای است که گروهی از مشتریان کمتر از هزینه‌ای که بر ما تحمیل می‌کنند، به ما پرداخت می‌نمایند (ممکن است به دلایلی از منظر بازاریابی و رقابت در بازار نتوانیم قیمت را افزایش دهیم و حتی نتوانیم ارائه خدمت به این مشتریان را متوقف کنیم)، باید چنین هزینه‌ای از طریق مشتریانی که هزینه کمتری بر ما تحمیل می‌کنند، جبران شود.

توسعه تکنولوژی برای کاهش هزینه‌ها

سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها به جهت کاهش برخی هزینه‌ها و یا تفویض برخی امور به نرم‌افزارها به‌جای نیروی انسانی (در صورتی که از نظر بررسی هزینه-فایده، مقرون‌به‌صرفه باشد)، می‌تواند یکی از راه‌های مدیریت جریان نقدینگی به شمار برود.

سرمایه‌گذاری بر روی دارایی‌های مالی

انجام سرمایه‌گذاری بر روی دارایی‌های مالی، مثلا خرید سهام یا اوراق، یکی از راه‌هایی است که گرچه در زمان فعلی ممکن است از میزان نقدشوندگی دارایی‌های ما کم کند، اما اولا یک سرمایه‌گذاری برای آینده است که می‌تواند موجب افزایش ارزش دارایی‌های ما شده و همچنین آن را از خطر کاهش ارزش، مثلا به دلیل تورم، محافظت کند.

البته نکته قابل توجه این است که چنین اقدامی معمولا به استارتاپ‌های تازه‌کار پیشنهاد نمی‌شود و بهتر است آنها از انجام چنین کاری خودداری نمایند. دلیلش تقریبا مشخص است، زیرا استارتاپ‌ها در وضعیت نااطمینانی بسیار زیادی به سر می‌برند و احتمال آنکه نیازمند انجام هزینه‌های غیرمنتظره مختلف شوند، وجود دارد. به‌علاوه، از آنجا که منابع مالی نقد در دسترس آنها محدود است، خطر کاهش ارزش دارایی‌های مالی و یا امکان نقد نشدن آنها در زمانی که به آن نیاز دارند، چالشی مهم به حساب می‌رود. البته، به دلیل شرایط تورمی در ایران، برخی استارتاپ‌ها حاضر به انجام چنین ریسکی می‌شوند و گاهی بخش کوچکی از منابع نقد خود را در دارایی‌هایی که احتمال کاهش ارزش آنها کم و نقدشوندگی آنها بالا است، مانند دلار، سرمایه‌گذاری می‌کنند. منظور ما از این جمله، توصیه به انجام آن نیست، چرا که بسیار بستگی دارد که توانایی ریسک‌پذیری شما تا چه حد باشد و چقدر توانایی تحلیل وضعیت بازارهای مالی را داشته باشید، به‌علاوه باید مراقب باشید که این کار حواس شما را از کار اصلی خود، یعنی مدیریت استارتاپ‌تان، پرت نکند.

استفاده از چندین بانک برای نگهداری منابع نقد

ما در ایران، گرچه به‌طور خیلی محدود و کمتر از برخی کشورهای دیگر، اما بهرحال تجربه ورشکستگی بانک‌ها و موسسات مالی را داشته‌ایم، در نتیجه امری غیر ممکن نیست. ازین‌رو، معمولا توصیه می‌شود که همه منابع نقد در اختیار خود را صرفا در یک بانک نگه ندارید و حداقل از دو بانک استفاده کنید. چه بهتر که در کنار بررسی امتیازات خاصی که ممکن است هر بانک به سپرده‌گذاران خود بدهد، به بررسی وضعیت مالی بانک، دست‌کم یک بررسی خیلی کوچک و نه زمان‌بر و پرهزینه، نیز بپردازید. این‌گونه ریسک از دست دادن منابع نقد خود را کاهش می‌دهید.

استفاده از نرم‌افزارهای حسابداری

یکی از ابزارهای بسیار کاربردی برای مدیریت جریان نقدینگی و همچنین ذخیره اطلاعات مالی، استفاده از نرم‌افزارهایی است که مخصوص کار حسابداری طراحی شده‌اند. به کمک آنها می‌توان تمامی هزینه‌ها و درآمدها را با اطلاعات کافی، از جمله عنوان و تاریخ آنها، ثبت کرد که برای بررسی‌های دوره‌ای بودجه و جریان نقدینگی کمک‌کننده هستند.

بررسی‌های دوره‌ای جریان نقدینگی

صرفا بودجه نیست که نیاز به بررسی دوره‌ای داشته و پیش‌بینی‌های آن نیازمند اصلاح می‌باشند. جریان نقدینگی نیز همانند بودجه، نیاز دارد تا به‌طور دوره‌ای مورد بررسی قرار بگیرد. باید بررسی شود که آیا پیش‌بینی‌های ما از وضعیت نقدینگی همچنان اعتبار دارند؟ آیا راهی برای مدیریت بهینه‌تر آنها وجود دارد؟ آیا بهتر است مثلا سیاست‌های قیمتی متفاوتی را در پیش بگیریم تا وضعیت جریان نقدینگی ما بهبود پیدا کند؟ اینها مواردی است که باید در بررسی‌های دوره‌ای جریان نقدینگی مورد ارزیابی قرار گیرند.
منابع و مطالعه بیشتر:rauva.comfastercapital.comlinkedin.comtemple.eduinvestopedia.cominvestopedia.com

به اشتراک گذاری در

LinkedIn
Twitter
Telegram
WhatsApp