ارزش گذاری استارتاپ

- راهنمای جامع ارزش‌گذاری استارتاپ

در دنیای استارتاپ‌ها، از جمله مسائل مهم و پرچالش، ارزش‌گذاری یک استارتاپ است. منظور از ارزش‌گذاری، آن است که ارزش مالی استارتاپ را محاسبه کنیم. اما وضعیت خاصی که استارتاپ‌ها با آن درگیر هستند، موجب شده تا روش‌های آنها متفاوت با ارزش‌گذاری شرکت‌های سنتی باشد.

ارزش یک استارتاپ در مواقع مختلفی اهمیت دارد. نه فقط برای جذب سرمایه، که حتی در برخی تصمیمات استراتژیکی که کارآفرینان باید بگیرند، ارزش‌گذاری استارتاپ نقش مهمی ایفا می‌کند؛ در نتیجه، محاسبه اشتباه آن می‌تواند منجر به تصمیمات غلط و حتی پرهزینه شود. در این مقاله، با جزئیات به شرح چگونگی ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها، پارامترهای موثر در آن و تفاوت‌های آن با ارزش‌گذاری شرکت‌های بالغ می‌پردازیم. همچنین از کاربردهای آن در مسائل مختلف نیز خواهیم گفت و اهمیت آن را نشان می‌دهیم.

ارزش‌گذاری استارتاپ چیست و چرا مهم است؟

همان‌طور که گفتیم، ارزش‌گذاری استارتاپ فرایندی است که در آن مشخص می‌شود یک استارت‌آپ و دارایی‌های آن در یک زمان خاص چقدر از نظر مالی ارزش دارند، که به آن «ارزش منصفانه بازار» یا Fair market value) FMV) نیز می‌گویند. برای اجرای چنین فرایندی، متدهای مختلفی وجود دارد، اما درهرحال، معمولا مواردی از جمله «ساختار سرمایه» (Capital structure)، «جریان نقد آینده» (Future cash flows)، «تخمین درآمدهای آتی» در کنار سایر پارامترهای مالی مورد بررسی قرار می‌گیرند.

پیش‌تر هم اشاره داشتیم که ارزش‌گذاری بسیار مهم است و برای برخی تصمیم‌گیری‌ها اهمیت دارد. پس بیایید سناریوهای مختلفی که نشان‌دهنده اهمیت آن هستند را بررسی کنیم.

جذب سرمایه

استارتاپ‌ها برای توسعه فعالیت‌های خود، معمولا به‌طور دوره‌ای نیازمند جذب سرمایه هستند. در هنگام جذب سرمایه از سرمایه‌گذاران، دانستن ارزش مالی استارتاپ مهم است، چرا که در تعیین میزان سهامی که باید به سرمایه‌گذاران جدید بدهیم نقش ایفا می‌کند. همچنین برای سرمایه‌گذاران از این جهت اهمیت دارد که بر اساس آن متوجه میزان سهامی که دریافت می‌کنند می‌شوند و این امر در تصمیم آنها برای سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری موثر است. به‌علاوه، ارزش استارتاپ در تصمیم‌گیری درباره آن‌که چه میزان سرمایه توسط سرمایه‌گذار بهتر است به استارتاپ تزریق شود نیز تاثیر دارد.

در زمینه سرمایه‌گذاری، ارزش یک استارتاپ به دو نوع تقسیم می‌شود: «ارزش پیش از جذب سرمایه» (Pre-Money valuation) و «ارزش پس از جذب سرمایه» (Post-Money valuation). ارزش پیش از جذب سرمایه، به میزان ارزش استارتاپ در زمانی گفته می‌شود که هنوز آن سرمایه به استارتاپ تزریق نشده باشد. از طرفی دیگر، ارزش پس از جذب سرمایه، برابر با ارزش پیش از جذب سرمایه به‌علاوه میزان سرمایه تزریق شده است که نشان‌دهنده ارزش استارتاپ پس از رخ‌دادن سرمایه‌گذاری می‌باشد. برای مثال، فرض کنید طرفین یک معامله سرمایه‌گذاری (سرمایه‌گذار و سهام‌داران فعلی) بر عدد ۵۰۰.۰۰۰ دلار برای ارزش پیش از جذب سرمایه یک استارتاپ به توافق برسند. قرار است سرمایه‌گذار نیز به همین میزان سرمایه به استارتاپ تزریق کند. در این‌صورت، ارزش پس از جذب سرمایه ۱.۰۰۰.۰۰۰ دلار می‌شود.

ادغام و اکتساب – M&A

منظور از ادغام و اکتساب (Mergers and Acquisitions) آن است که دو شرکت به نحوی با یکدیگر ترکیب شوند. در ادغام، آن دو با هم ترکیب شده و شرکت جدید قوی‌تری می‌سازند ولی در اکتساب، یک شرکت، که معمولا بزرگ‌تر از دیگری است، به تصاحب کل شرکت کوچک‌تر اقدام می‌کند. از آنجا که این امر نیز نوعی معامله است و هر معامله‌ای نیازمند قیمت است، باید ارزش استارتاپ تعیین شود و طرفین بر سر آن قیمت توافق کنند. این قیمت، از همان طریق ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها قابل محاسبه است.

گزارش‌های مالی و دلایل حقوقی

تمامی سهام‌داران یک استارتاپ، از جمله سرمایه‌گذاران آن، مایل هستند تا وضعیت مالی استارتاپ را رصد کرده، تا با شفافیت کامل، ارزش سهام خود را دنبال نموده و از رشد سرمایه‌گذاری خود اطمینان حاصل کنند. همچنین برای تصمیمات آینده، از جمله سرمایه‌گذاری مجدد یا فروش سهام خود، به ارزش‌گذاری استارتاپ نیاز دارند. به‌علاوه در کنار آن، ممکن است برخی از استارتاپ‌ها به دلایل حقوقی و به‌واسطه مقررات، مجبور به رصد دقیق ارزش خود باشند.

استراتژی‌های خروج

از جمله استراتژی‌های پرطرفدار خروج در بسیاری از کشورهای دنیا، عرضه عمومی سهام استارتاپ در بورس است. این امر هنوز در ایران برای استارتاپ‌ها چندان مورد استفاده قرار نگرفته است، با این‌حال، این روند رو به رشد است. همچنین سایر استراتژی‌ها، مانند فروش کامل استارتاپ، همگی نیازمند معین‌بودن ارزش استارتاپ هستند.

فاکتورهای مهم در ارزش‌گذاری استارتاپ

در واقع، نمی‌شود یک نسخه واحد برای همه استارتاپ‌ها نوشت و به آنها گفت که باید حتما از چنین روشی برای ارزش‌گذاری استفاده نمایند. با این‌حال، فاکتورهای مهمی وجود دارند که معمولا مورد توجه قرار می‌گیرند.

میزان بلوغ استارتاپ

مهم است که یک استارتاپ در چه فازی قرار دارد. مثلا آیا در مرحله بذری (Seed) بوده و یا بلوغ بیشتری یافته است؟ این موضوع از این جهت اهمیت دارد که استارتاپ‌های جوان‌تر اطلاعات مالی بسیار کمتری دارند و بررسی‌های مالی در آنها با ابهامات زیادی همراه است. در حالی‌که استارتاپ‌های بالغ‌تر تاریخچه مالی و عملیاتی گسترده‌تری داشته و این به بررسی وضعیت آنها کمک می‌کند.

فاز محصول/خدمات

این‌که محصول استارتاپ در چه مرحله‌ای است (ایده، پروتوتایپ، محصول توسعه‌یافته و…) همانند میزان بلوغ خود استارتاپ اهمیت دارد. گرچه میزان بلوغ استارتاپ تا حدی این مورد را نیز نشان می‌دهد، با این‌حال معمولا بهتر است به دلیل اهمیت زیاد محصول، وضعیت آن به‌طور مجزا هم بررسی شود.

حجم بازار استارتاپ

حجم بازار بالقوه بسیار مهم است، زیرا نشان می‌دهد که یک استارتاپ حداکثر تا چقدر می‌تواند به‌دست آورده و رشد کند. هرچه حجم بازار بزرگ‌تر باشد، احتمال آن‌که بتوان ارزش بیشتری برای استارتاپ در نظر گرفت، بالاتر می‌رود، چرا که امکان کسب درآمدهای بیشتر و رشد بزرگ‌تر وجود دارد.

مالکیت فکری و اختراعات

در اختیار داشتن مالکیت معنوی، مانند یک اختراع ثبت‌شده، که در واقع یک فناوری انحصاری برای استارتاپ است، می‌تواند ارزش آن را افزایش دهد. دارایی‌های فکری منحصر‌به‌فرد می‌توانند یک مزیت رقابتی مهم برای استارتاپ باشند و مانعی بالقوه برای ورود رقبا ایجاد کنند.

مجوزها

در برخی از بخش‌های اقتصادی، مجوزهای بخصوصی برای فعالیت کسب و کارها در نظر گرفته شده است. استارتاپ‌هایی که با پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، توانسته باشند مجوزهای مربوطه را اخذ نمایند، بر حسب نوع مجوز و ارزش آن، ارزش‌گذاری بالاتری خواهند شد.

تجربه و تخصص تیم

احتمالا شنیده‌اید که درباره استارتاپ‌ها می‌گویند «تیم همه چیز است». چه این جمله را کاملا باور داشته باشید و یا آن را اغراق‌شده بدانید، به‌هرحال نمی‌توان منکر اهمیت تیم شد. اعضای یک استارتاپ وقتی تخصص و تجربه زیادی داشته باشند، احتمال موفقیت آن استارتاپ را بالا می‌برند. در نتیجه، این موضوع تاثیر زیادی می‌تواند بر ارزش استارتاپ داشته باشد.

سرگذشت و مسیر رشد استارتاپ

استارتاپ‌ها در طول مسیر فعالیت خود، موارد زیادی را آزمایش می‌کنند. آنها کم‌کم می‌آموزند که چگونه یک کسب‌وکار سودده بسازند. شکست‌های متعدد در این مسیر برای آنها امری طبیعی است. اما مهم آن است که از این شکست‌ها و آزمایش‌ها درس گرفته و مسیر رشد واقع‌بینانه‌ای برای خود ترسیم کنند. باید نشان دهند که در رویاها سیر نمی‌کنند، بلکه با واقعیات سروکار دارند و با در نظر گرفتن آنها می‌توانند به موفقیت دست یابند. استارتاپی که بتواند خود را این‌گونه نشان دهد، حتما ارزش بیشتری نسبت به استارتاپی که واقعیات بازار را نمی‌شناسد و قدم در مسیر اشتباهی گذاشته است، دارد.

 

با در نظر گرفتن این فاکتورها، باید گفت کارشناسی که معمولا می‌تواند به ارزش‌گذاری دقیق‌تری درباره یک استارتاپ دست یابد، باید دارای چنین ویژگی‌هایی باشد:

  • با متدهای مختلف ارزش‌گذاری آشنایی خوبی داشته باشد. در ادامه این مقاله به شرح این متدها خواهیم پرداخت.
  • تسلط خوبی بر دانش مالی (Finance) داشته باشد.
  • اطلاعات زیادی درباره صنعتی که آن استارتاپ در آن فعال است، داشته باشد.
  • از مسائل حقوقی و مقررات موجود مرتبط با آن استارتاپ اطلاع کافی داشته باشد.
  • به اطلاعات لازم برای ارزش‌گذاری درباره آن استارتاپ و فعالیت‌هایش دسترسی داشته باشد.

 

عمل ارزش‌گذاری الزاما توسط یک نفر صورت نمی‌گیرد. همان‌طور که می‌بینیم، این یک کار پیچیده، پر زحمت و زمان‌بر است. در نتیجه، یک تیم متخصص معمولا می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.

امروزه شرکت‌های حرفه‌ای متعددی وجود دارند که به‌طور تخصصی به امر ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها می‌پردازند. استفاده از خدمات این شرکت‌ها و یا حتی دریافت مشاوره از آنها می‌تواند مانع از بسیاری از اشتباهات شود. در ایران نیز شرکت‌های بسیاری مجوز ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها را اخذ نموده‌اند.

چالش‌های ارزش‌گذاری استارتاپ

نکته قابل توجه این است که گرچه با کمک متدهای ارزش‌گذاری و روش‌های که ارزیابان حرفه‌ای از آنها استفاده می‌کنند، دقت ارزش‌گذاری بالا می‌رود، اما الزاما متدهای مختلف و ارزش‌گذاری‌های صورت گرفته توسط افراد مختلف با یکدیگر برابر نیستند.

همچنین برای یک سرمایه‌گذاری، معمولا طرفین توافق خواهند کرد که یک شخص یا شرکت خاص اقدام به ارزش‌گذاری استارتاپ نماید، آن شخص با تخصص خود و بهره‌گیری از متدها اقدام به ارزش‌گذاری می‌کند. اما در نهایت ممکن است عددی که خریدار (یعنی سرمایه‌گذار) و فروشنده (سهام‌داران استارتاپ) با یکدیگر بر سر آن توافق کرده و مایل به معامله در آن عدد باشند، متفاوت از عدد ارزش‌گذاری باشد. باید توجه داشت که چانه‌زنی در آن مذاکرات نقشی اساسی دارد.

حال به موضوع مهم چالش‌های اصلی ارزش‌گذاری می‌پردازیم:

کمبود اطلاعات مالی تاریخی

معمولا استارتاپ‌ها اطلاعات مالی زیادی از عملکرد گذشته خود ندارند و پایین بودن سن آنها دلیل اصلی این امر است. وقتی اطلاعات کافی وجود نداشته باشد، ارزیابی عملکرد استارتاپ سخت می‌شود و نمی‌توان به تخمین دقیقی درباره توانایی آن استارتاپ در کسب درآمد و سود رسید.

کم‌بودن درآمد

یکی از چالش‌های اساسی در ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها آن است که این کسب‌وکارها معمولا در مراحل اولیه درآمد زیادی ندارند و حتی در ظاهر زیان‌ده هم هستند. ولی این طبیعت یک استارتاپ در مراحل اولیه کار آنست. این موضوع می‌تواند گمراه‌کننده باشد، اما باید توجه داشت که آن را نباید به‌طور مطلق منفی تلقی کرد. البته درباره آینده نیز نا اطمینانی‌های زیادی وجود دارند.

نا اطمینانی بالا درباره عملکرد آینده استارتاپ

از آنجایی که استارتاپ‌ها در بازارهایی فعالیت دارند که به سرعت در حال تغییر هستند، پیش‌بینی رشد آینده آنها امری چالش برانگیز است. این نا اطمینانی، ناشی از دشواری برآورد حجم بازار بالقوه و ظرفیت آن استارتاپ در به‌دست آوردن سهم بازار است.

عدم امکان مقایسه و یا سخت‌بودن آن

اغلب استارتاپ‌ها از فناوری‌های نوآورانه و استراتژی‌های تجاری منحصربه‌فردی استفاده می‌کنند که می‌تواند امکان مقایسه آنها با سایر بازیگران را کم کند. همچنین ممکن است اطلاعات کافی از موارد مشابهی که می‌توان استارتاپ مورد نظر را با آنها مقایسه کرد، وجود نداشته باشد.

وابستگی به راندهای بعدی جذب سرمایه

استارتاپ‌ها معمولا برای توسعه و رشد خود می‌بایست در چند راند مختلف به جذب سرمایه بپردازند. همین امر، کار ارزش‌گذاری یک استارتاپ را سخت می‌کند، چرا که ما نمی‌دانیم راندهای بعدی جذب سرمایه چگونه صورت می‌گیرند و چه تاثیراتی بر فعالیت‌های استارتاپ خواهند گذاشت. در نتیجه، این امر آینده استارتاپ را بسیار مبهم می‌کند که چالشی برای ارزش‌گذاری می‌باشد.

ذهنی‌بودن و وجود سوگیری‌ها

قبل‌تر اشاره کردیم که ارزش‌گذاری یک استارتاپ، فرایندی کاملا عینی نیست. پیش‌فرض‌های ذهنی طرفین معامله و درک و پیش‌بینی آنها از روندهای بازار نقشی اساسی ایفا می‌کنند. میزان ریسک‌پذیری سرمایه‌گذار و دیدگاه‌های خاص او در حوزه تجارت نیز می‌توانند بر برآورد او از ارزش یک استارتاپ تاثیر بگذارند. به‌علاوه، باید توجه داشت که در یک معامله سرمایه‌گذاری، مانند هر معامله دیگری طرفین به چانه‌زنی می‌پردازند که این امر نیز می‌تواند در تعیین ارزش نهایی استارتاپ موثر باشد.

چگونه نا اطمینانی‌ها را کاهش دهیم؟

در بخش قبلی از چالش‌ها و نا اطمینانی‌هایی که مساله ارزش‌گذاری استارتاپ را سخت می‌کنند، گفتیم. اما موضوع به همینجا ختم نمی‌شود. راهکارهایی برای آن‌که بتوان بر این چالش‌ها فائق آمد، یا حداقل آنها را کاهش داد، وجود دارند.

یک معامله انعطاف‌پذیر: ارزش‌گذاری یک استارتاپ در هنگام سرمایه‌گذاری بر روی آن، خصوصا اگر در مراحل اولیه کارش باشد، به دلیل مواردی که بالاتر گفتیم، کار بسیار دشواری است. به همین دلیل، قراردادهایی تحت عنوان «وام قابل تبدیل به سهام» و قرارداد SAFE (توافق‌نامه ساده برای سهام آتی) وجود دارند که تا حد زیادی می‌توانند در این زمینه کمک‌کننده باشند.

یادگیری پیوسته: ریشه اکثر چالش‌ها در ارزش‌گذاری استارتاپ کم‌بودن سن آن کسب‌وکار و در نتیجه کافی نبودن اطلاعات لازم است. واضح است که راه حل این مساله رصد مداوم استارتاپ، روندهای بازار و به‌روزرسانی اطلاعات خود و جمع‌آوری اطلاعات بیشتر درباره وضعیت استارتاپ می‌باشد. این امر می‌تواند به ما کمک کند تا کم‌کم به ارزش‌گذاری دقیق‌تری بتوانیم دست یابیم.

نقش روندهای بازار در ارزش‌گذاری استارتاپ

در حیطه ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها، بسیار اهمیت دارد تا روندهای بازار را رصد کنیم. در واقع، روندهای بازار چراغ راهی برای سرمایه‌گذاران و کارآفرینان هستند. اهمیت روندهای بازار در ارزش‌گذاری صرفا در این نیست که بتوان وضعیت و جایگاه فعلی یک استارتاپ را فهمید، بلکه می‌توانند فرصت‌های آینده را نشان دهند و در نتیجه، فاکتوری مهم در کشف میزان احتمال موفقیت‌ها و میزان امکان مقیاس‌پذیری استارتاپ در آینده می‌باشد. در این موضوع، باید به موارد زیر توجه کرد:

موج‌های تقاضا: اساسا از مهم‌ترین پارامترها در روندهای بازار میزان تقاضای مشتریان است. کم و زیاد شدن تقاضای آنها برای محصولاتی خاص و نیازهایی که آنها آشکار می‌کنند، فرصت‌های زیادی را می‌توانند پیش‌روی استارتاپ‌ها بگذارند. برای مثال، افزایش تقاضا برای دورکاری موجب آن شد تا محصولاتی مانند زوم و اسلک رشد خوبی را بتوانند تجربه کنند.

مرزهای تکنولوژی: تکنولوژی معمولا مهم‌ترین ابزار کار استارتاپ‌ها است. بیزنس مدل آنها بسیار وابسته به تکنولوژی و تغییرات آن است. تغییرات تکنولوژیکی بر مناسبات بازار و صعود و افول کسب‌وکارهای مختلف بسیار موثر هستند. برای مثال، ظهور ارزهای دیجیتال و توسعه هوش مصنوعی، بازارها و فرصت‌های جدیدی را ایجاد کردند.

تغییرات رگولاتوری: تغییرات در قوانین و مقررات می‌توانند بر بیزنس مدل استارتاپ‌ها تاثیرات عظیمی بگذارند و در نتیجه روندهای بازار را تغییر دهند. قانون GDPR در اروپا و سخت‌گیری‌های آن در حفاظت از داده‌ها از جمله مهم‌ترین مثال‌های اخیر در این زمینه است.

جریان‌های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی: وقایع مهم در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و یا سیاسی بر روندهای بازار می‌توانند بسیار موثر باشند. یک انقلاب، جنگ، پاندمی ویروس و مواردی از این دست تمامی مناسبات را تحت تاثیر قرار داده و آثار بعضا بسیار ماندگاری بر بازارها می‌گذارند. همه‌گیری ویروس کرونا توجه‌ها را به سمت آموزش آنلاین جلب کرد و حتی پس از پایان آن نیز آموزش آنلاین بخش قابل توجهی از بازار آموزش را توانست برای خود حفظ کند.

 

تمامی مواردی که در بالا بحث شدند، بر روندهای بازار تاثیر می‌گذارند و در نتیجه در ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها باید مورد توجه قرار گیرند. چرا که نشان‌دهنده فرصت‌ها و همچنین تهدیدات آینده برای استارتاپ‌ها هستند.

متدهای ارزش‌گذاری استارتاپ

متدهای متعددی برای ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها وجود دارند که باید متناسب با شرایط استارتاپ از یکی از آنها استفاده کرد. در ادامه، ما این متدها را به سه دسته تقسیم می‌کنیم: «متدهای کیفی»، «متدهای کمّی» و «متدهای سنتی».

متدهای کیفی ارزش‌گذاری استارتاپ‌

در این متدها، ارزیابی یک استارتاپ با تکیه بر پارامترهای کیفی مانند بررسی تخصص و تجربه تیم، بازارهای بالقوه، نوآوری‌ها در بیزنس مدل و مواردی از این دست صورت می‌گیرد. نامعلوم‌بودن آینده، شرایط بسیار مبهمی که استارتاپ‌ها دارند و نبود اطلاعات کمّی کافی، خصوصا در مراحل اولیه کار استارتاپ، اهمیت این متدها را پررنگ می‌کنند.

برکاس (Berkus)

این متد توسط یک سرمایه‌گذار فرشته به نام Dave Berkus برای اولین بار معرفی شد. در این روش، باید ارزش پولی به پارامترهای کیفی استارتاپ اختصاص دهیم. به دلیل آن‌که اطلاعات مالی کافی در اختیار نداریم، این کار باید بر پایه تجربه و دانش خود انجام شود. مثلا پارامترهای مختلفی مانند تیم، بیزنس مدل، بازار هدف و امکانات موجود برای بازاریابی، محصول، مالکیت فکری در اختیار استارتاپ و شرکای کلیدی در دسترس آن را باید در نظر بگیریم و ارزش مالی برای هر کدام قرار دهیم. مجموع آنها برابر با ارزش استارتاپ می‌شود.

کارت‌های امتیازدهی (Scorecard)

در این روش اولین کاری که باید انجام شود، در نظر گرفتن یک استارتاپ میانه (Median) و ارزش Pre-money آن است. در واقع باید بررسی کرد که یک استارتاپ در حوزه جغرافیایی و صنعتی که استارتاپ ما حضور دارد، معمولا چقدر می‌ارزد. پس از آن مانند برکاس باید پارامترهای مهم مختلف را لیست کرد و سپس به هر کدام بر حسب اهمیتش وزن داد. حال باید استارتاپ خود را با استارتاپ میانه مقایسه کنیم و به استارتاپ خود بر اساس این مقایسه امتیاز دهیم. فرض کنید ارزش استارتاپ میانه ما ۲.۰۰۰.۰۰۰ دلار است. ما پارامترهای مختلف را بصورت زیر درآورده‌ایم:

فاکتورها وزن (%) امتیاز (%) ضریب فزاینده فاکتور
تیم ۳۰ ۱۲۰ ۰.۳۶
فرصت‌های پیش‌رو ۲۵ ۱۱۰ ۰.۲۷۵
محصول ۱۵ ۱۰۰ ۰.۱۵
رقابتی‌بودن فضا ۱۰ ۹۰ ۰.۰۹
بازاریابی/کانال‌های فروش ۱۰ ۸۰ ۰.۰۸
سایر فاکتورها ۱۰ ۱۰۰ ۰.۰۵

 

مجموع اعداد ستون آخر برابر با ۱.۰۵۵۴ است و ارزش استارتاپ میانه ما که 2 میلیون دلار بود. این دو عدد را با یکدیگر ضرب کرده که عدد حدودی ۲.۱۱ میلیون دلار به‌دست می‌آید و این عدد ارزش استارتاپ ما می‌شود.

تجمیع عوامل ریسک

این متد نیز ابتدا یک استارتاپ میانه را در نظر می‌گیرد. سپس برای استارتاپی که به دنبال محاسبه ارزش آن است، ۱۲ ریسک مختلف را بررسی می‌کند:

  1. ریسک مدیریتی
  2. ریسک بلوغ کسب‌وکار
  3. ریسک سیاسی و قانونی
  4. ریسک تولید
  5. ریسک فروش و بازاریابی
  6. ریسک افزایش سرمایه
  7. ریسک رقابت
  8. ریسک فناوری
  9. ریسک دعاوی قضایی
  10. ریسک بین‌المللی
  11. ریسک شهرت
  12. ریسک سودآوری بالقوه

 

کارشناس تاثیر هر کدام را بر فعالیت استارتاپ می‌سنجد و به هر کدام امتیازی بین ۲- و ۲ می‌دهد. هر امتیاز مثبت به معنای افزایش ارزش به میزانی مشخص و هر امتیاز منفی به معنای کاهش ارزش به میزانی مشخص است.

فرض کنید ارزش استارتاپ میانه ۵.۰۰۰.۰۰۰ دلار است و هر امتیاز را برابر با ۲۵۰ هزار دلار در نظر می‌گیریم. پس یک امتیاز مثبت، ۲۵۰ هزار دلار به ارزش استارتاپ میانه افزوده و یک امتیاز منفی به همین میزان از آن کم می‌کند. نهایتا عدد به‌دست آمده را ارزش استارتاپ مدنظرمان در نظر می‌گیریم.

متدهای کمّی ارزش‌گذاری استارتاپ‌

اگر استارتاپی اطلاعات مالی مناسبی داشته باشد که بتوان با کمک آنها آن را ارزش‌گذاری نمود، از روش‌های کمی برای آن استفاده می‌کنیم. واضح است که برخلاف متدهای کیفی، این دسته از متدها مناسب استارتاپ‌هایی هستند که مدتی از فعالیت‌شان گذشته و می‌توان به داده‌های مالی آنها تکیه کرد.

سرمایه‌گذاری خطرپذیر (Venture Capital)

روش سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بر اساس نرخ بازده مورد انتظار (Expected rate of return) و ارزش مورد انتظار در زمان خروج (Expected exit valuation) به‌دست می‌آید. این روش عموما با دیدگاه سرمایه‌گذاری شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر هماهنگ است. این روش بدین‌صورت انجام می‌گیرد:

  1. تخمین زمان خروج (Exit) و ارزش پایانی (Terminal value) استارتاپ در هنگام خروج
  2. نرخ بازده مورد انتظار سرمایه‌گذار را به‌عنوان نرخ تنزیل در نظر می‌گیریم
  3. سپس از این فرمول‌ها استفاده می‌کنیم:

الف) ارزش پس از جذب سرمایه = ارزش پایانی ÷ ROI مورد انتظار

ب) ارزش پیش از جذب سرمایه = ارزش پس از جذب سرمایه – مبلغ سرمایه‌گذاری

فرست شیکاگو (First Chicago)

این روش، ارزش استارتاپ را با در نظر گرفتن سه سناریو از آینده آن تخمین می‌زند: سناریوی بدبینانه، سناریوی میانه و سناریوی خوشبینانه.

ابتدا پیش‌بینی‌های مالی (یعنی پیش‌بینی میزان درآمد، جریان‌های نقدی و تخمین هزینه‌ها) برای هر سناریو را می‌نویسیم. سپس ارزش استارتاپ در هر کدام از این سناریوها را به‌دست می‌آوریم. معمولا از روش «سرمایه‌گذاری خطرپذیر» یا «تنزیل جریانات نقدی» برای ارزش‌گذاری هر سناریو استفاده می‌شود. پس از آن، یک احتمال به هر کدام از سناریوها اختصاص می‌دهیم. در نهایت، از این فرمول برای محاسبه ارزش استارتاپ به روش فرست شیکاگو استفاده می‌کنیم:

ارزش استارتاپ = (ارزش در سناریوی بدبینانه x احتمال این سناریو) + (ارزش در سناریوی میانه x احتمال این سناریو) + (ارزش در سناریوی خوشبینانه x احتمال این سناریو)

هزینه باز تاسیس (Cost to Duplicate)

این متد، یک استارتاپ را بر اساس هزینه تاسیس و بنیان‌گذاری دوباره آن و کسب همان دارایی‌ها و فناوری‌های در اختیارش، ارزش‌گذاری می‌کند. مزیت مهم این روش این است که برخلاف سایر روش‌ها، عینی است و قضاوت شخصی در آن تاثیر کمی دارد. اما عیب اصلی‌اش این است که به پتانسیل‌های آینده آن توجهی ندارد و همچنین جنس برخی از دارایی‌ها، از جمله دانش انباشت‌شده اعضای تیم در آن نادیده گرفته می‌شوند.

ارزش در این روش با جمع‌زدن هزینه‌های تحقیق و توسعه، توسعه تکنولوژی، دارایی‌های فیزیکی و محصول به‌دست می‌آید.

متدهای سنتی ارزش‌گذاری استارتاپ‌

متدهایی که در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرند، بیشتر برای استارتاپ‌هایی قابل استفاده هستند که پیشینه مالی قوی داشته باشند و اطلاعات قابل اتکای زیادی را بتوان از آنها استخراج کرد. باید توجه داشت که به هیچ‌وجه این متدها برای استارتاپ‌های نوپا و کوچک کاربردی ندارند.

تنزیل جریانات نقدی (Discounted Cash Flow)

این روش، که به‌طور خلاصه به آن DCF نیز می‌گویند، ارزش یک سرمایه گذاری را بر اساس جریان‌های نقدی مورد انتظار آتی آن تخمین می‌زند. با آن‌که خودش یک روش ارزش‌گذاری استارتاپ است، اما همان‌طور که قبل‌تر هم اشاره کرده بودیم، در روش فرست شیکاگو نیز ممکن است به‌کار برود. در این متد، ارزش حال (Present value) جریانات نقدی آتی استارتاپ با یک نرخ تنزیل محاسبه می‌شوند. سپس با به‌دست آوردن مجموع این اعداد (ارزش حال جریانات نقدی آتی)، به ارزش استارتاپ دست پیدا می‌کنیم.

مقایسه‌ای (Comparable)

این روش یک استارتاپ را با مقایسه آن با استارتاپ‌های مشابهی که داده‌های مالی در دسترس عموم دارند، ارزش‌گذاری می‌کند. در این متد از بررسی نسبت‌های مالی مانند P/E، EBITDA و… برای ارزش‌گذاری استفاده می‌شود.

معامله سابقه‌دار (Precedent Transaction)

در این متد، ما نگاه می‌کنیم که استارتاپ‌های دیگری که شرایط مشابه استارتاپ مد نظر ما را دارند، در گذشته با چه قیمتی معامله شده‌اند و ارزش‌گذاری استارتاپ ما با تحلیل معاملات گذشته صورت می‌گیرد.

ارزش دفتری (Book value)

روش ارزش دفتری به شما یک ارزش‌گذاری مبتنی بر دارایی‌ها می‌دهد. بسیار شبیه به روش هزینه باز تاسیس است، اما حتی از آن نیز ساده‌تر است. در این روش، مجموع بدهی‌های استارتاپ را از مجموع دارایی‌های آن کم می‌کنیم تا ارزش خالص آن به‌دست آید.

نکته‌ای برای سرمایه‌گذاران: واگرایی ارزش (Valuation Divergence)

زمانی که سرمایه‌گذاران در یک استارتاپ سرمایه‌گذاری می‌کنند، انتظار دارند ارزش سهام آنها در طول سالیان به سرعت افزایش یابد. چرا که سرمایه‌گذاری آنها همراه با ریسک بسیار بالایی است. همچنین سرمایه‌گذاران معمولا انتظار دارند که بین رشد ارزش استارتاپ و رشد ارزش سهام آنها همبستگی بالایی وجود داشته باشد. با این‌حال، اغلب این اتفاق رخ نمی‌دهد. این امکان وجود دارد که ارزش استارتاپ از مثلا ۱۰ میلیون دلار به ۱۰۰ میلیون دلار افزایش یابد؛ یعنی بازده‌ای ده برابر. اما ارزش سهام سرمایه‌گذاران ممکن است تنها از مثلا ۱ میلیون دلار به ۳ میلیون دلار برسد؛ یعنی بازده فقط سه برابر.

کارآفرینان و سرمایه‌گذاران باید حواسشان به این اتفاق باشد و در هنگام ارزش‌گذاری و سرمایه‌گذاری، آن را در نظر داشته باشند. باید در هنگام مذاکرات این را بدانند که احتمال وقوع واگرایی ارزش بسیار بالاست. آنها باید بتوانند آن را مدیریت کرده تا این امر موجب اختلافات در آینده و آسیب‌های جبران‌ناپذیر به استارتاپ نشود. اما علت این اتفاق چیست؟

واگرایی ارزش نتیجه رقیق‌شدن مداوم سهام سرمایه‌گذاران است. راندهای مختلف سرمایه‌گذاری در آینده، موجب رقیق‌شدن و کاهش سهام آنها می‌شود. البته این موضوع بدون راه حل نیست. آنها می‌توانند از حقوق تناسب (Pro-Rata Rights) استفاده کنند. این مورد را ما قبلا در بخشی از مقاله‌ای دیگر به نام «وام قابل تبدیل به سهام و قرارداد SAFE» توضیح داده‌ایم.

نکاتی کاربردی برای بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها

بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها و کارآفرینان باید پیش از مذاکره با یک سرمایه‌گذار در خصوص ارزش استارتاپ و جذب سرمایه، تا جایی که برایشان مقدور است، پیش‌بینی‌های مالی و تجاری درباره بازار و استارتاپ خود آماده کنند. با نقاط قوت و ضعف استارتاپ‌شان آشنا باشند تا بتوانند محاسبات و پیش‌بینی‌هایی دقیق‌تر انجام دهند.

همچنین باید از ارزیابی‌های غیرواقع‌بینانه بپرهیزند. آنها باید بدانند که سرمایه‌گذاران مشاوران مجربی دارند که درباره بازارها و صنایع دارای بینش عمیقی هستند. در نتیجه، ارائه ارزیابی‌های غلط و تلاش برای بزرگ‌نمایی غیرواقعی، می‌تواند آنها را در نزد سرمایه‌گذار بی‌اعتبار کند. پس ارزیابی‌ها و ارزش‌گذاری‌ها باید مبتنی بر واقعیات، استدلال‌ها و آمارها باشند. برای مثال، گاهی اوقات برخی از کارآفرینان تازه‌کار، فکر می‌کنند که اگر در ارزش‌گذاری‌ها، قیمت دارایی‌های خود را بیش از حد واقعی نشان دهند یا ریسک‌های موجود را نادیده بگیرند، می‌توانند امتیازات زیادی از سرمایه‌گذار بگیرند. درحالی‌که این موضوع اصلا صحیح نیست و سرمایه‌گذاران به خوبی متوجه این رفتارهای غلط می‌شوند.
منابع و مطالعه بیشتر:foundersnetwork.cometonvs.cominvestopedia.cominvestopedia.cominsightss.co/virtualauditor.infastercapital.comwallstreetprep.comwallstreetprep.combrex.com

به اشتراک گذاری در

LinkedIn
Twitter
Telegram
WhatsApp