بسیاری از افراد جویای کار به دنبال کسب موفقیتهای بیشتر، حاضر به پذیرفتن چالشهایی پیچیدهتر هستند. به همین دلیل امروزه امکان کار در یک استارتاپ نوپا بیش از همیشه مورد توجه قرار گرفته است. در واقع همزمان با افزایش تعداد استارتاپها، امکان انتخاب این کسبوکارها به عنوان محل کار آینده بیشتر شد. کار کردن در یک استارتاپ اگرچه مزایای قابل تصور بسیاری دارد؛ اما در کنار آن باید به معایب فعالیت در چنین فضایی نیز فکر کرد. اگر در مرحله تصمیمگیری در زمینه انتخاب محل کار آینده خود هستید؛ مطالعه این نوشته میتواند اطلاعات خوبی در اختیار شما قرار دهد.
مزایای کار در یک استارتاپ نوپا
کار در استارتاپها، بهویژه برای جوانانی که به تازگی فارغالتحصیل شده و وارد مسیر شغلی و حرفهای خود شدهاند؛ میتواند انتخابی بسیار مناسب باشد. در این بخش از مقاله شما را با مهمترین مزایای احتمالی کار در چنین کسبوکارهایی آشنا میکنیم.
فرصتهای بیشتر برای یادگیری
اگرچه استارتاپها هر فرد را برای مسئولیت و تخصص مشخص شدهای استخدام میکنند؛ اما در اغلب موارد نقش بزرگتر و مسئولیتهای بیشتری را به فرد میسپارند. در واقع استارتاپها به دلیل محدودیتهای مالی، معمولا از تعداد کمتری نیروی انسانی برخوردار هستند؛ و از آنها انتظار دارند تا در یک ساختار سازمانی سادهتر و مسطحتر، مشارکت و همکاری بیشتری در انجام امور گوناگون داشته باشند. به عنوان مثال در بسیاری از مواقع فردی با عنوان کارشناس در یک دپارتمان مشخص وجود ندارد. بلکه مسئولیت کل دپارتمان از برنامهریزی و مدیریت تا اجرای امور بر عهده یک نفر است. از سویی ساختار سازمانی کوچک یک استارتاپ در مقایسه با سازمانهای بزرگ، شانس همکاری مستقیم با مدیران این کسبوکارها را فراهم میکند. همین ویژگیها موجب میشود تا کار در استارتاپها، فرصتی برای آزمون و خطای بیشتر، مبارزه با چالشهای متنوعتر و یادگیری گستردهتر باشد.
چالشهای بیشتر
البته مثبت بودن این ویژگی به سلیقه و ساختار ذهنی شما باز میگردد. اگر از انجام کارهای تکراری و بدون تنوع خسته میشوید؛ و اگر قادر به پذیرفتن فشار بیشتری در انجام کار هستید؛ استارتاپها محلی برای روبرو شدن با چالشهای عجیب و غریب هستند. وقتی به یک استارتاپ میپیوندید مسئولیتهای بیشتری دارید. مسئولیتهای بیشتر نیازمند تصمیمات بیشتر است؛ و تصمیمات بیشتر، موجب اشتباهات و در نتیجه چالشهای بیشتر میشود. همچنین این وضعیت به شما کمک میکند تا در مدیریت شرایط بحرانی و سخت حرفهای شوید.
ساعات و فضای کار انعطافپذیر
مطالعات بسیاری در زمینه انتخاب بهترین ساعات و فضای کار، برای انجام وظایف شغلی روزانه انجام شده است. اغلب این مطالعات بر تفاوت افراد از این نظر تاکید داشتهاند. در واقع برخی افراد در ساعات اولیه صبح، برخی در ساعات پایانی شب و… بازدهی ذهنی و جسمی بهتری برای انجام وظایف کاری دارند. از سویی برخی افراد با حضور در فضای کار و دیدن سایر همکاران انگیزه بیشتری برای انجام امور داشته؛ در حالی که گروهی نیز ترجیح میدهند در سکوت اتاق کار شخصی خود مشغول کار باشند.
در اغلب استارتاپها این فرصت در اختیار شما قرار میگیرد تا فضای کار و ساعات کاری خود را به شکلی انعطافپذیر کنترل کنید. بنابراین اگر گمان میکنید قادر به کنترل شخصی خود بوده و میتوانید بازدهی همیشگی خود را حفظ کنید؛ این مزیت را نیز در زمره مزایای کار در یک استارتاپ نوپا به خاطر بسپارید.
تجربهای بینظیر
در سازمانهای بزرگ همه چیز بر اساس قوانین ریز و درشت کنترل میشود. بنابراین میتوان گفت که اغلب آنها از ساختار و قوانین مشابهی برخوردار هستند. اما در یک کسبوکار کوچک چند نفره، روابط به شکلی دیگر وجود داشته و فرهنگ سازمانی با قدرت بیشتری جای قوانین را میگیرد. بنابراین اگر به دنبال کسب تجارب منحصربهفرد در محیطهای کاری متفاوت هستید؛ احتمالا باید آن را در استارتاپها جستجو کنید. مثلا امکانی مانند اتاق چرت زدن از مواردی است که اولین بار در استارتاپها ایجاد شده است.
امکانات بیشتر
البته این یک قانونی کلی نیست؛ اما همان فضای دوستانه و متفاوت تشریح شده در بالا، موجب وجود برخی امکانات رفاهی بیشتر در استارتاپها شده است. نوشیدنی و غذای رایگان در محل کار، عضویت رایگان در باشگاه ورزشی، تخفیف در خرید کالا و خدمات ارائه شده توسط استارتاپ، محیط دوستانه و غیر اداری، فضای کاری دوستدار حیوانات خانگی و کودکان، هفتههای کاری کوتاهتر و… از جمله این موارد هستند.
افزایش رضایت شغلی
کارمندان استارتاپها معمولا رضایت شغلی بیشتری را تجربه میکند؛ زیرا در رشد و تکامل استارتاپ به شکل موثرتر و محسوستری دخالت دارند. اینکه شما در موفقیت سازمان محل فعالیت خود نقش مستقیم داشته باشید؛ عامل بسیار موثری در افزایش رضایت شغلی است. همچنین رهبران استارتاپها با هدف حفظ ساختار سازمانی اولیه، معمولا تلاش بیشتری در جلب رضایت کارکنان خود دارند.
حداقل نظارت
یکی دیگر از مزایای عالی کار در یک استارتاپ، وجود نظارت کمتر بر کارکنان است. از آنجا که بهطور معمول در یک استارتاپ تعداد کارمندان بسیار کمتر و مسئولیتها بسیار بیشتر است؛ نظارت کامل در هر بخش دشوار میشود. این ویژگی موجب میشود که اغلب کارکنان مجاز به اخذ تصمیم در حوزه فعالیت خود هستند. در نتیجه فشار روحی کمتری را از سوی مدیران بالاسری تجربه کرده و مشارکت بیشتری در انجام امور دارند.
فرصتهای نوآوری
در یک استارتاپ فرصت بسیار بیشتری برای نمایش دانش و مهارتهای خود دارید. این شرایط موجب مشارکت بیشتر در موفقیت استارتاپ و ایجاد خلاقیت و نوآوری است. در مقابل در سازمانهای بزرگ معمولا زنجیرهای از فرامین وجود دارد که وظایف مطابق با آن تقسیم و انجام میشود. بنابراین اگر خود را فردی خلاق میدانید؛ کار در یک استارتاپ تا حدود زیادی فرصت خلاقیت و نوآوری را در اختیار شما میگذارد.
رشد سازمانی سریعتر
اگر با انواع ساختار سازمانی آشنا باشید؛ میدانید که اغلب استارتاپها از یک ساختار مسطح استفاده میکنند. در این ساختار فاصله مدیران و کارکنان کمتر است؛ سلسهمراتب سازمانی کمتر است؛ بروکراسی کمی در سازمان وجود دارد؛ و اگر فردی سختکوش باشید میتوانید به سرعت جایگاه سازمانی خود را بهبود دهید. از سویی در یک استارتاپ تعداد کارکنان مستعد جایگزینی مدیران بسیار کمتر است. بنابراین در چنین شرایطی رقابت کمتر بوده و شانس کسب جایگاه بهتر برای شما بیشتر است.
معایب کار در یک استارتاپ نوپا
در حالی که مزایای متعددی برای کار در یک استارتاپ وجود دارد؛ معایب بالقوهای نیز وجود داشته که هنگام انتخاب این مسیر شغلی باید از آنها آگاه باشید. در ادامه مهمترین معایب احتمالی کار در یک استارتاپ را شرح دادهایم.
امنیت شغلی نامشخص
همه میدانیم که اغلب استارتاپها شکست میخورند. به همین دلیل امنیت شغلی برای کارمندان یک استارتاپ پایینتر از کارمندان کسبوکارهای بالغ است. بنابراین اگر کارمند یک استارتاپ میشوید؛ باید بدانید که احتمالا طول عمر استخدام شما با طول عمر آن استارتاپ رابطهای مستقیم دارد. بنابراین اگر از نظر مالی، سنی و ذهنی آمادگی پذیرفتن چنین ریسکی را دارید؛ به یک کسبوکار استارتاپی بپیوندید. در مقابل اگر چنین آمادگی و روحیهای را در خود سراغ ندارید؛ بهتر از جذابیتهای کار در استارتاپ چشمپوشی کنید.
حجم کاری سنگین
کارمندان استارتاپ معمولا مسئولیتها و وظایف بیشتری را نسبت به کارمندان کسبوکارهای معمول میپذیرند. ممکن است برای تعداد معدودی از افراد این یک مزیت باشد؛ اما در اغلب اوقات ما دوست داریم کار کمتر، مسئولیت کمتر و در نتیجه استرس کمتری را تجربه کنیم. تجربه ثابت کرده است که مسئله فرسودگی شغلی و سپردن مسئولیتهایی فراتر از توان و حتی مهارت کارکنان، در کسبوکارهای استارتاپی بیشتر دیده میشود.
توجه کنید که استرس همیشه چیز بدی نیست؛ اما اگر به موضوعی دائمی و ناراحتکننده تبدیل شود؛ باید برای مقابله با آن فکری داشته باشید.
ساعات کار طولانی
بسیاری از استارتاپها، بهخصوص آنهایی که در مراحل اولیه تاسیس هستند؛ آگاهانه یا ناآگاهانه ساعات کار طولانیتری را به کارکنان خود تحمیل میکنند. علت این امر فراتر از کمبود نیروی کار و حجم بالای کارها، به تلاش استارتاپ برای استفاده از روندهای موجود، با هدف تجربه رشدهای اولیه است. بنابراین اگرچه ساعات کار انعطافپذیر را از مزایای استارتاپها برشمردیم؛ ولی باید پذیرفت که ساعات طولانی کار در تعداد زیادی از کسبوکارهای نوپا از معایب کار در آنها است.
در این زمینه مهم است که بدانید در قبال این فشار کاری بیشتر چه چیزی به دست میآورید. به همین دلیل است که گاهی بنیانگذاران استارتاپ برای راضی نگه داشتن کارمندان، برنامهای برای اعطای سهام به آنها تدارک میبینند. بنابراین پیش از پیوستن به هر استارتاپی ببینید در برابر هزینهای که میکنید؛ چه چیزی را به دست میآورید. در این زمینه پیشنهاد میکنیم مقاله «راهنمای تقسیم سهام در استارتاپ و بایدها و نبایدهای آن» را مطالعه کنید.
دستمزد کمتر
بسیاری از استارتاپها تا زمانی که رشد نکرده و به درآمدزایی مطلوب نرسیدهاند؛ قادر به پرداخت حقوق مناسب و بالا نیستند. در نتیجه کار در یک استارتاپ اغلب به معنای دریافت دستمزد کمتر از حد معمول است. همچنین پرداختیهای با تاخیر، نامنظم و حتی عدم پرداخت حقوق به دلیل تعطیلی استارتاپ، از دیگر مواردی است که در کسبوکارهای نوپا بیشتر رخ میدهد.
فراموش نکنید که اغلب استارتاپها برای تامین مالی خود در تنگنا بوده و همیشه نگران جذب بودجه هستند. اگر استارتاپ به خوبی تامین مالی نشود؛ راهاندازی و حفظ آن نیز آسان نیست. در این شرایط چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که بیشتر از استانداردهای صنعت به شما دستمزد داده شود؟ بنابراین اگر به دنبال پول بیشتر، در دسترستر و مطمئنتر هستید؛ از کار در استارتاپها کاملا ناامید خواهید شد.
در این زمینه هم بررسی هزینه فرصت را فراموش نکنید. به عنوان مثال ممکن است دریافت بخشی از سهام استارتاپ در کنار حقوق حداقلی، تا حدودی شرایط همکاری را بهبود بخشد.
فقدان ساختار
استارتاپها معمولا فاقد ساختار مشخص هستند. در اغلب موارد این تمایل بنیانگذاران است که علاقه دارند با کاهش ساختارهای سلسلهمراتبی، ارتباط بهتری با کارکنان داشته باشند. اما این مزیت گاهی مشکلات زیادی ایجاد میکند. به عنوان مثال در چنین سازمانی مشخص نیست که دقیقا چه کسی بر چه چیزی نظارت میکند و گاهی حتی در تقسیم وظایف و مسئولیتها، سردرگمیهایی رخ میدهد.
یکی دیگر از دلایل فقدان ساختار مناسب در استارتاپها، نداشتن تجربه و دانش مدیریتی در میان بنیانگذاران است. این نقیصه گاهی موجب میشود که مدیران طرز رفتار درست با کارکنان را ندانند. به همین دلیل هم بسیاری از استارتاپها که کار خود را با اشتیاق آغاز میکنند؛ در نهایت نمیتوانند مسیر درست را بیابند.
نتیجه چنین وضعیتی نبود وحدت فرماندهی، هرج و مرج، اختلال در گردش کار و ناهماهنگی در فرآیندها است. اگر کار در چنین فضایی برای شما سخت است؛ بهتر است پیشنهاد همکاری در استارتاپ مدنظر را با دقت بیشتری بررسی کنید.
تغییر مداوم
بهطور خلاصه استارتاپها اغلب محل تغییرات مداوم هستند. تغییر همکاران، روشهای انجام کار، مسئولیتها و نقشهای کارکنان و حتی محل کار، از جمله این موارد است. بنابراین اگر زندگی کاری پایدارتر و قابل پیشبینیتری را ترجیح میدهید؛ این مسئله را درباره استارتاپها در نظر داشته باشید.
آزادی بیش از حد
در نهایت در حالی که آزادی فراوان بسیار عالی است؛ اما میزان بیش از حد آن میتواند برای بسیاری از کارمندان مضر باشد. استارتاپها اغلب آزادی قابل توجهی را برای کارکنان خود فراهم میکنند؛ و انتظار دارند در این شرایط پیشرفت کنند. با این حال اگر ترجیح میدهید تنها روی یک مهارت یا کار تمرکز کنید؛ میزان آزادی ارائه شده توسط یک استارتاپ، احتمالا برای شما مناسب نیست.
منابع و مطالعه بیشتر:www.indeed.comwww.geeksforgeeks.orgwww.educba.com